دل باز سوی آن بت بدخو چه می رود؟
این خون گرفته باز دران کوچه می رود؟
چون رفت از من آن دل نادان، رو، ای صبا
امشب بران غریب ببین گو چه می رود؟
گلگشت باغ می کند امروز سرو من
بنگر که باز بر گل خوشبو چه می رود؟
آخر گهی نگشت صبا نزد کوی او
چندین به سوی لاله خودرو چه می رود؟
جان می رود ز من، چو گره می زند به زلف
مردن مراست از گره او چه می رود؟
زین سو نشسته منتظرش طالبان خون
آن شوخ برشکسته بر آن سو چه می رود؟
جان جهانی از رخ او کشته شد، هنوز
دیوانه خلق دیدن آن رو چه می رود؟
سر سبز شد لبش، اگر آب حیات نیست
این خضر باز بر لب آن جو چه می رود؟
از بهر خویش خسرو بیچاره خون گریست
بر روی او ببین که ازان رو چه می رود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احوالات عاشقانه و تاثیر عمیق معشوق بر دل عاشق میپردازد. در آن، شاعر به کنجکاوی و دردی اشاره دارد که از دوری معشوق و دیدن او به وجود میآید. او به زیباییهای طبیعی مثل گل و سرو اشاره کرده و بیان میکند که حتی این زیباییها نیز تحت تأثیر عشق و دلبستگیاش قرار دارند. همچنین، شاعر در نهایت به حسرت و تألمی که از فقدان معشوق به وجود آمده، میپردازد و ابراز میکند که وجود معشوق برای او به مثابه آب حیات است. همچنین، عشق او به معشوق درد و شوقی همزمان ایجاد میکند.
به طور کلی، این شعر به غم و شادی عشق و تأثیری که معشوق بر زندگی عاشق میگذارد، میپردازد.
هوش مصنوعی: دل به سمت آن معشوق بدجنس چه میرود؟ این دل آزرده و خونین چگونه هنوز در آن کوچه پر از درد و اندوه میچرخد؟
هوش مصنوعی: وقتی که دل نادان من از من دور شد، ای نسیم، امشب برو و آن غریبه را ببین و بگو چه بر حال او میگذرد.
هوش مصنوعی: امروز سرو من در باغ در حال قدم زدن است و نگاه کن که چگونه دوباره بر روی گلهای خوشبو مینشیند.
هوش مصنوعی: آخر کار، صبا که به سمت کوی محبوبش میرود، چرا اینقدر به سراغ لالهای میرود که خود به خود رشد کرده است؟
هوش مصنوعی: جانم به خاطر او در حال ترک کردن من است. وقتی او زلفش را در هم میپیچد و گره میزند، نمیدانم چه ارتباطی بین این گره و مرگ من وجود دارد.
هوش مصنوعی: از این طرف، کسانی که به انتظار او نشستهاند، خون آن معشوق دلربا را طلب میکنند؛ اما آن طرف چه اتفاقی در حال وقوع است؟
هوش مصنوعی: جانهای بسیاری به خاطر زیبایی او از بین رفتهاند، ولی هنوز مردم دیوانهوار در پی چهرهاش هستند و نمیدانند که چه بر سرشان میآید.
هوش مصنوعی: لبان او چنان سبز و شاداب شدهاند که اگرچه آب حیات نیست، اما آن خضر همواره در کنار آن جوی چه معنایی دارد؟
هوش مصنوعی: خسرو بیچاره برای خودش به خاطر عشقش اشک ریخت. حالا به چهره او نگاه کن و ببین که چه حالتی دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.