باز بوی گل مرا دیوانه کرد
باز عقلم را صبا بیگانه کرد
بازم از سر تازه شد مستی عشق
بس که بلبل ناله مستانه کرد
گل چو شمع خوبرویی برفروخت
بلبل بیچاره را پروانه کرد
نی بر آب زلف تست، ار چه به باغ
زلف را با آب سنبل شانه کرد
لاله را بهر تقاضای شراب
جرعه می در ته پیمانه کرد
خرمن بسیار هشیاران بسوخت
بس که عشقت آتش دیوانه کرد
جان برد از خانه تن عاقبت
اینچنین عشقت که در دل خانه کرد
قصه شیرین، عجب افسانه ایست
کوهکن خواب اندرین افسانه کرد
خورد خسرو نیست جز غم، چاره نیست؟
چون خدا این مرغ را این دانه کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی تاثیر عشق و زیبایی گل و بلبل است. شاعر از دیوانگی ناشی از عشق و شوق سخن میگوید و اینکه چگونه زیبایی گل و نالههای بلبل او را مست و بیخود کرده است. همچنین به تحولی در احساسات اشاره دارد که عشقی پرشور و آتشین را به همراه دارد. در نهایت، شاعر به عمق و دشواریهای عشق اشاره کرده و نشان میدهد که چگونه عشق میتواند جان را از تن برباید و در دل انسان جا بگیرد. شعر به نوعی روایتگر داستانی شیرین و عمیق از عشق و دل باختگی است.
هوش مصنوعی: بوی گل دوباره من را دیوانه کرده و عقل و فکر مرا از خود بیگانه ساخته است.
هوش مصنوعی: دوباره عشق در من شعلهور شده و عیش و مستی را تجربه میکنم، چنانکه بلبل بارها و بارها فریاد عاشقانهاش را سر داده است.
هوش مصنوعی: گل مانند شمع زیبایی است که شعف و روشنی خود را منتشر میکند و بلبل بیچاره را چون پروانهای جذب خود میکند.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت زلف و موهای کسی اشاره دارد. شاعر میگوید حتی اگر زلف به مانند آب بر روی زلف او بیفتد، باز هم زیبایی آن در باغ و کنار گلهای سنبل قابل قیاس نیست. این نشاندهندهی عشق و ارادت شاعر به معشوق و زیباییهای اوست، بهطوری که در هر حالتی، زیبایی موهای او دلپذیر و خاص است.
هوش مصنوعی: در این بیت، لاله به عنوان نمادی از زیبایی و عشق، به دنبال نوشیدنی خوشمزه و دلپذیر است. او از شراب، که به نوعی نماد شادابی و شادی است، طلب میکند و در نهایت، مقداری از آن را در ته پیمانه مییابد. این موضوع میتواند به جستجوی انسان برای لذتهای زودگذر و ساعتی زندگی اشاره داشته باشد.
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد باهوش و عاقل به خاطر عشق تو، دچار آسیب و خسارت شدند، زیرا عشق تو آنها را به شدت مجنون کرده است.
هوش مصنوعی: عشق تو در دل من جا گرفت و در نهایت جانم را از این جسم گرفته و برد.
هوش مصنوعی: این داستان شیرین، واقعاً یک افسانه شگفتانگیز است که در آن کوهکنی در دل این داستان به خواب رفته است.
هوش مصنوعی: خسرو نمیتواند جز غم و اندوهی را تجربه کند، و راهی برای رهایی وجود ندارد. زیرا خداوند این پرنده را به خاطر همین دانه آفریده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پس گرفت آن زر بسوی خانه کرد
وز یتیم بی پدر بیگانه کرد
باز یاد آن شبم دیوانه کرد
کان پسر با من به خواب افسانه کرد
شد خراب این دیده و سلطان حسن
از کجا منزل درین ویرانه کرد؟
کم مبادش مویی، ار چه زلف را
[...]
عشق آدم را اسیر دانه کرد
دام او شد دانه تا افسانه کرد
پندها او را بسی شاهانه کرد
در نصیحت گوش او دردانه کرد
روی از مغسل به آن ویرانه کرد
جای در ویرانه چون دیوانه کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.