گنجور

 
۱۶۰۱

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۷ - در مدح ابومنصور وهسودان

 

... مگر لختی بیفزاید ز خون او تنم را خون

که خون را من بپالودم ز راه دیده گریان

از آن چون قبله دهقان بسوزانی و تابانی ...

قطران تبریزی
 
۱۶۰۲

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۲ - فی المدیحه

 

... خوشی و خوش منشی از دلش نتابد روی

بدی و بد کنشی زی دلش نیابد راه

اگر بمهر کند سوی سنگ خاره نظر ...

... خدای عرش بمن بر دلت رحیم کناد

بمن نمای تو آن روی خسروی یک راه

اگر خطایی کردم بس است پاداشن

وگر گناهی کردم بس است باد افراه

قطران تبریزی
 
۱۶۰۳

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۳ - فی المدیحه

 

... جان چو گندم ز بر تابه و رخ زرد چو کاه

راهم ار بودی سوی تو بسر تاختمی

آه کامسال چو هر سال تنم بودی آه

رهی و بنده آنم که مرا مژده دهد

که به پیروزی پیمود خداوند تو راه

تا تو آنجایی من حال تباهم شب و روز ...

قطران تبریزی
 
۱۶۰۴

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۵ - در مدح امیر جستان و امیر ابوالمعالی

 

... همیشه دارد پوشیده زهره را بزره

دل من از زره زهره پوش برده ز راه

ز گاه نزدیک آتش نگاه نتوان کرد ...

... یکی بملک نگه داشتن نشسته بشهر

یکی بکین عدو جستن ایستاده براه

بفر یزدان جستان به تیغ تاج الملک ...

قطران تبریزی
 
۱۶۰۵

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۶ - در مدح شاه ابومنصور

 

... هزار توبه صد ساله را بداد بباد

هزار زاهد صد ساله را ببرده ز راه

خبر دهد به سیاهی ز روز دشمن میر ...

... اگر بکوه رسد باد خشم او یکبار

وگر بکاه رسد باد مهر او یک راه

بساعت اندر مانند کاه گردد کوه ...

... ز بهر آمدگان دست او همیشه بکار

ز بهر نامدگان چشم او همیشه براه

نیاز نگذرد آنجا که میر کرد گذر ...

... نیازمند پیاپی کنند قصد بتو

تو بی نیاز کنی شان بساعت اندر راه

کرا بمدح تو روزی دراز گشت زبان ...

... شمار عمر تو باد از حساب سال فزون

حساب ملک تو بیش از شمار مه صد راه

قطران تبریزی
 
۱۶۰۶

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۶ - در مدح ابونصر محمد

 

... نشود دم زدنی دور ز من لشگر غم

جز به من راه ندارد بجهان پنداری

نه همی گردد بیزار فراق تو ز من ...

قطران تبریزی
 
۱۶۰۷

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۸ - در مدح ابونصر مملان

 

... دلم کرده ماننده کفته ناری

جز از من که گمراهم از چشم مستش

ز مستی کند راه گم هوشیاری

فراق تو ای آفتاب حصاری ...

قطران تبریزی
 
۱۶۰۸

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۶ - در مدح امیر ابوالفرج

 

... دل از دلبر مهربان بی وبالی

بیارام یک چند از آن راه کردن

که داد از هنر ذوالجلالت جلالی ...

... بفرخنده حالی و فرخنده فالی

برفت او و م روی زی راه کردم

بزرین لگامی و سیمین نعالی ...

قطران تبریزی
 
۱۶۰۹

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۷ - در مدح ابوالخلیل

 

... نیابد چو دست وی آموزگاری

وگر فتح وی گم کند راه نصرت

نیابد به از خشت او دستیاری ...

... در او هر سرایی به از قندهاری

نه هست اندر او باد را هیچ راهی

نه هست اندر او دیو را هیچ غاری ...

قطران تبریزی
 
۱۶۱۰

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - در مدح ابوالحسن علی لشگری

 

... بیفزودی ثوابش را بپالودی گناهش را

وگر آهو بچشم اندر کشیدی گرد راهش را

اگر شیر آمدی پیشش دریدی گرده گاهش را ...

... سعادت جایگاه اوست بنگر جایگاهش را

سخاوت رسم و راه اوست بنگر رسم و راهش را

خداوند خداوندان همیشه لشگری بادا ...

قطران تبریزی
 
۱۶۱۱

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - در مدح ابوالحسن علی لشگری

 

... همیشه لشگری را روز عیدی باد نوروزی

همه شادیست رسم او همه دادیست راه او

زمانه نیکجوی او ستاره نیکخواه او

از آنگاهی که پیدا گشت شادی پایگاه او

نبودم رنج و شادی را بگیتی رأی و راه او

رهین خویشتن دارد زمینها را سپاه او ...

قطران تبریزی
 
۱۶۱۲

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۴ - در مدح ابوالفضل علی

 

... نزیبد جز بگردون بر بهر فضلی مقام او را

براه دشمنان اندر همیشه باد دام او را

میان کارزار اندر ثنا خواند حسام او را ...

... وگر چون همت عالی او گردون بلندستی

که دانستی کز اینجا تا بگردون راه چندستی

وگر گردون گردانش نوندی را پسندستی ...

قطران تبریزی
 
۱۶۱۳

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - ترکیب بند

 

... از نوای صلصل و آهنگ بلبل صبحدم

نیست راه اندر دو چشم بوستان بان خواب را

گلستان گردد کنون چون سجده گاه چینیان ...

... جز بگاه ناله نشنید است کس آواز من

کین او همراه من شد مهر من همراه او

ناز من دمساز او شد رنج او دمساز من ...

... با تو مهتر شادمانی با تو کهتر شادمی

هرکه خواهد سرفرازی اوفتد در راه تو

سرفرازی خواستم زان در رهت افتادمی ...

قطران تبریزی
 
۱۶۱۴

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - مسمط در مدح امیر شمس الدین

 

... مرا چونانکه پذرفتی رهاندی

ز رنج راه و کوه و دشت و هامون

قطران تبریزی
 
۱۶۱۵

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶

 

... ز آسیب موج دامن مغرب نشان گرفت

طوفان درد کشتی دل را ز راه برد

سیلاب غم خرابه جان در میان گرفت

قطران تبریزی
 
۱۶۱۶

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹

 

... چشمی که خاک درگه تو سرمه داشتی

راه ذهاب چشمه خون جگر شده است

بودی نیام تیغ فصاحت زبان من ...

قطران تبریزی
 
۱۶۱۷

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷

 

چو چرخ باد خزان را بباغ راه دهد

ببرگ سبز رزان باد رنگ کاه دهد ...

قطران تبریزی
 
۱۶۱۸

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۷

 

... زیرا که بوصل تو نیست رویم

من راه نیابم سوی تو دانی

هرچند بسوی تو راه جویم

زان پس که همه روز با تو بودم ...

قطران تبریزی
 
۱۶۱۹

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۲

 

... هستی تو یادگار فریدون و همچو او

آیین نو نمایی هر روز و راه نو

هر ساعتیت باد یکی شهر و گنج نو ...

قطران تبریزی
 
۱۶۲۰

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۸

 

... کز دست تو همیشه درم را بود گله

از درد و رنج راه نپرداختی بمن

چون کردیم پرندوش از زلزله یله ...

قطران تبریزی
 
 
۱
۷۹
۸۰
۸۱
۸۲
۸۳
۱۰۱۶