ایا بهار من و عید نیکوان سپاه
چو ماه ز ابر همی تابی از قبای سیاه
بصید رفتی و پدرام بازگشتی شام
برنگ و بوی رخ و زلف خویشتن می خواه
میئی که وقت سحر زو نسیم گیرد گل
میئی که گاه شب از وی فروغ گیرد ماه
اگر بسنگ نمایی عقیق گردد سنگ
وگر بکاه رسانی عبیر گردد کاه
چو آب و آتش فروز باد شکن
بطعم انده و شادی فزای و انده کاه
تباه اگر بخورد زو شود بوقت درست
درست اگر بخورد زو نگردد ایچ تباه
ایا ز چهره تو ماه و گل سیاه و خجل
یکی باول روز و یکی به آخر ماه
برنگ تو به بناگوش و طلعت و رخ و بر
قبای و جعد و سر زلف و دل برنگ گناه
بگاه خویش بود خوشگوار و خوش همه چیز
می آر کوست همی خوشگوار در همه گاه
بود حلال می اندر بهشت از کف حور
تو هستی ای بت حور و بهشت مجلس شاه
ز دوده رای شه خسروان ابونصر آن
که هست رای وی از راز روزگار آگاه
شهی که شاه خراسان و روم همبر اوست
چنان بود که ستاره بوند همبر ماه
خرد پناه ملوک او بدل پناه خرد
سپاه بهشت شهان او بتیغ پشت سپاه
اگر کسی بسریر و کلاه گشت بزرگ
بزرگ گشت بدو شاهی و سریر و کلاه
موافقان را از چاه برکشید بتخت
مخالفان را از تخت درفکنده بچاه
بجنگش اندر رنج و بصلحش اندر گنج
بکینش اندر چاه و بمهرش اندر جاه
خوشی و خوش منشی از دلش نتابد روی
بدی و بد کنشی زی دلش نیابد راه
اگر بمهر کند سوی سنگ خاره نظر
و گر بخشم کند سوی شیر شرزه نگاه
شود ز دولت او سنگ خاره چون یاقوت
شود ز هیبت او شیر شرزه چون روباه
مه درخشان با رای او بود تاری
بلند گردون با قدر او بود کوتاه
اگر ببادیه ابر سخاش برگذرد
در او پری نتواند گشت جز بشناه
ایا بطاعت ایزد همیشه رای تو راست
ایا بخدمت تو گشته پشت چرخ دو تاه
پناه تست خدا و پناه خلق تویی
خدای را بتو همچون ترا بخلق نگاه
خدای کار توزان سال و ماه دارد راست
که هم خدای پرستی و هم خدای پناه
همی نپاید بر عاصیان ملک تو ناز
همی نپاید بر داعیان ملک تو آه
همیشه تا بود آشوب دلبران در شهر
همیشه تا بود آرام خسروان بر گاه
ز دلبرانت ملا باد جاودان مجلس
ز خسروانت ملاء باد جاودان خرگاه
خجسته بادت عید و همه مدار تو عید
قرینت باد سعادت معینت باد الاه
خدای عرش بمن بر دلت رحیم کناد
بمن نمای تو آن روی خسروی یک راه
اگر خطایی کردم بس است پاداشن
وگر گناهی کردم بس است باد افراه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر با زبان شاعرانه به وصف زیباییهای بهار و عید نیکان میپردازد و از زیباییهای ظاهری و باطنی، عشق و محبت صحبت میکند. او به مقایسه ماه و گل با چهره محبوبش میپردازد و به ویژگیهای پرعظمت و احترامآمیز پادشاهان و خواص اشاره میکند. شاعر همچنین از قدرت و حکمت پادشاه، که به عنوان پناه و ملجأ مردم است، و تأثیر او بر جامعه سخن میگوید. او آرزوی خوشبختی و سعادت را برای پادشاه و مردمش دارد و در نهایت از خداوند درخواست رحمت و بخشش میکند.
هوش مصنوعی: آیا بهار من و جشن نیکان، مانند ماهی است که از پس ابرها درخشش خود را به نمایش میگذارد، در حالی که لباس سیاه بر تن دارد؟
هوش مصنوعی: تو به صید رفتی و در نهایت بازگشتی، حالا شب را بدون بوی خوش چهره و موی خودت سپری نکن.
هوش مصنوعی: گلی که در وقت صبح نسیم خوش را از او میگیرد و گلی که در شب، ماه از نور او روشن میشود.
هوش مصنوعی: اگر به سنگ شکل زیبا بدهی، آن سنگ به عقیق تبدیل میشود و اگر به کاه توجه کنی و ارزشش را بالا ببری، آن کاه میتواند عطر معنوی بیافریند.
هوش مصنوعی: از آب و آتش بگذری، به خنکای نسیم میرسی که طعم اندوه و شادی را با هم دارد و میتواند اندوه را کم کند.
هوش مصنوعی: اگر کسی در زمان مناسب از چیزی بهرهبرداری کند، آسیب نخواهد دید، اما اگر در زمان نادرست استفاده کند، به فساد خواهد افتاد.
هوش مصنوعی: آیا ماه و گل از چهره تو شرمنده و غمگین هستند؟ یکی از آنها در آغاز روز و دیگری در پایان ماه در حالتی از خجلت به سر میبرد.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی توصیف ویژگیهای ظاهری و جذابیتهای چهره فردی میپردازد. به رنگ چهره و لحن صدای او اشاره دارد و از زیباییهای مو و لباس او صحبت میکند. همچنین، اشاره به دلباختگی و محبت به او در کنار موارد محسوس اشاره میکند. به طور کلی، در این شعر زیبایی و جذابیت یک فرد با جاذبههای عاشقانه و دلنشین ترکیب شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که در کنار خود هستی، همه چیز دلپذیر و دلنشین است. هر چیزی را که بخواهی خوشایند و خوشبو میآورد، زیرا در هر زمان و مکانی که قرار داری، لذت و خوشی وجود دارد.
هوش مصنوعی: در بهشت نوشیدنی حلال وجود دارد و تو، ای معشوقه زیبا، همانند یک حور بهشتی در محفل شاهانه حاضر هستی.
هوش مصنوعی: از دود و نسل پادشاهان ابونصر، او که دانش و بینشاش از اسرار زمان آگاهی دارد.
هوش مصنوعی: سلطانی که دیگر شاهان خراسان و روم در خدمت او هستند، چنان درخشان و باعظمت است که مانند ستارهای در کنار ماه میدرخشد.
هوش مصنوعی: عقل و خرد، پناهگاه پادشاهان است و به همین ترتیب، پادشاهان نیز از عقل و خرد حمایت میکنند. سپاه بهشت، به کمک شمشیر، از پشت سپاه پادشاهان محافظت میکند.
هوش مصنوعی: اگر کسی به مقام و قدرت دست یابد و بر تخت نشیند، به تدریج جایگاهش بزرگ و معتبر میشود و خود به خود در رتبهای رفیع قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: کسانی که با شما همنظر هستند را از مشکلات و بحرانها نجا ت دهید و بر آنان تسلط پیدا کنید، در حالی که مخالفان خود را از موقعیت و جایگاهشان پایین بیاورید و به چالش بکشید.
هوش مصنوعی: در مبارزه با او باید به رنج و زحمت بیفتی، اما در صلح با او به گنج و ثروت دست مییابی. اگر او را در چاه غم و اندوه ببینی، در مهر و محبتش به مقام و جایگاه میرسی.
هوش مصنوعی: خوشحالی و رفتار نیک از درون او نمیجوشد و هر چه بدی و رفتار نامناسب باشد، به دل او راهی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی با تمام بیرحمی به یک سنگ خارا زل بزند، و اگر دیگران به شدت به یک شیر وحشی توجه کنند، به این معناست که توجه و عشق میتواند به هر چیزی معطوف شود.
هوش مصنوعی: از برکت و قدرت او سنگهای سخت به زیبایی یاقوت تبدیل میشوند و از بزرگی و ترس او، شیرهای قوی نر مثل روباهها میگردند.
هوش مصنوعی: ماه روشن به خاطر تدبیر او است و آسمان بلند به خاطر مقام او، کوتاه شده است.
هوش مصنوعی: اگر ابر بخشندهای بر بیابان بگذرد، در آنجا هیچ موجودی جز پری نمیتواند بروز و ظهور پیدا کند.
هوش مصنوعی: آیا همیشه نظرات و تصمیمات تو مطابق با خواست و اراده خداوند است؟ آیا آسمان و زمان به خدمت تو آمدهاند؟
هوش مصنوعی: تو پناه منی و خدا، و به واسطه تو، پناه دیگران نیز هستی. مانند خدای بزرگ، تو نیز به مردم نگاه میکنی.
هوش مصنوعی: خداوندی که کار تو را از سال و ماه میداند، هم پرستش اوست و هم پناه بردن به او.
هوش مصنوعی: سرزمین تو برای گناهکاران پایدار نمیماند، همچنین نعمتهای تو نیز برای دعوتکنندگان به هدایت دائمی نیست.
هوش مصنوعی: هر زمان که در شهر دلبران شور و هیجان وجود داشته، آرامش پادشاهان نیز در آن زمان برقرار بوده است.
هوش مصنوعی: دلمان همیشه با محبوبانت خوش باشد و مجلس ما همواره با بزرگی و شخصیتهای برجسته پر شود.
هوش مصنوعی: برای تو عید مبارک باد و امیدوارم همه امور زندگیات در کنار این عید به خوشی و سعادت بگذرد.
هوش مصنوعی: خداوندی که بر عرش نشسته است، بر دل تو رحم کند و مرا به تو نشان دهد، که آن چهره زیبا و شاهانهات را فقط یک بار ببینم.
هوش مصنوعی: اگر اشتباهی از من سر زده، همین که کافی است تا مجازاتش را بپذیرم؛ و اگر هم گناهی انجام دادهام، کافی است که باد سراغش را بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سماع و بادهٔ گلگون و لعبتان چو ماه
اگر فرشته ببیند دراوفتد در چاه
نظر چگونه بدوزم؟ که بهر دیدن دوست
ز خاک من همه نرگس دمد به جای گیاه
کسی که آگهی از ذوق عشق جانان یافت
[...]
به فرخی و به شادی و شاهی ایران شاه
به مهرگانی بنشست بامداد پگاه
برآن که چون بکند مهرگان به فرخ روز
به جنگ دشمن واژون کشد به سغد سپاه
به مهر ماه ز بهر نشستن و خوردن
[...]
مگر که زهره و ما هست نعت آن دلخواه
که با سعادت زهره است و باطراوت ماه
سعادتی که همه در روان گشاید طبع
طراوتی که همه بر خرد ببندد راه
اگر چه در نسب آدم آفتاب نبود
[...]
بتی که پیش رخ او چو میغ باشد ماه
چراغ مجلس و شمع سرای و ماه سپاه
هزار حلقه عنبر نهاده از بر سیم
هزار نافه مشگین نهاده از بر ماه
از آن همیشه چو بالای خویش یکتایست
[...]
تو زاهدی و دو زلف تو آفتاب پرست
به سجده اید شما هر دو درگه و بیگاه
چرا دو چشم تو دیبای لعل پوشیدست
اگر نپوشند ای دوست زاهدان دیباه
ز راه گمشده را زاهدان به راه آرند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.