گنجور

 
قطران تبریزی

گوشی که در حلقه او بود لفظ تو

مالیده سفاهت هر بدگهر شده است

چشمی که خاک درگه تو سرمه داشتی

راه ذهاب چشمه خون جگر شده است

بودی نیام تیغ فصاحت زبان من

واکنون ببین که ترکش تیر سحر شده است

 
 
 
سید حسن غزنوی

ای شاه دور چتر تو چرخ دگر شده است

دولت عروس ملک ترا جلوه گر شده است

از حلقه جای شیر سوار ستارگان

هم نام تو که شحنه چرخ است بر شده است

علم علی تو داری و آئین خوب تو

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه