گنجور

 
۱۵۴۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۹۵

 

... به چشم من کی از افسانه خواب باز آید

چو ایستاد ز گردش کباب می سوزد

چنان مکن که دل از اضطراب باز آید ...

صائب تبریزی
 
۱۵۴۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲۸

 

... اگر چه از رم آهوست بیش وحشت من

مرا به گردش چشمی توان به دام کشید

چه رحم بر دل پرخون اهل عشق کند ...

صائب تبریزی
 
۱۵۴۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴۲

 

... مستانه جلوه های تو ای آب زندگی

گردش ز یاد حلقه گرداب می برد

از پیچ و تاب رشته عمرش گره شود ...

صائب تبریزی
 
۱۵۴۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵۴

 

... افسر ز فرق دولت واقبال می پرد

صایب چو یاد گردش آن چشم می کنم

هوش از سرم چو مرغ سبکبال می پرد

صائب تبریزی
 
۱۵۴۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷۳

 

... باغ از شکوفه خنده دندان نما کند

جامی به گردش آر که این کهنه آسیا

وقت است استخوان مرا توتیا کنند ...

صائب تبریزی
 
۱۵۴۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸۴

 

... در چشم خرده بین نبود پرده حجاب

در نقطه سیر گردش پرگار می کند

صایب خطی که دیده من روشن است ازو ...

صائب تبریزی
 
۱۵۴۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰۱

 

... سیر شرر به سوخته صایب نکرده است

با مردم آنچه گردش سیاره می کند

صائب تبریزی
 
۱۵۴۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۸۱

 

... روشن دلم ز صبح بناگوش می شود

گردش ز جا نخیزد اگر خاک ره شود

هر کس که از خرام تو مدهوش می شود ...

صائب تبریزی
 
۱۵۴۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰۴

 

... چون دانه هر که سر بدر آرد ز جیب خاک

باید که تن به گردش نه آسیا دهد

چون گل بساط پهن نمودن ز سادگی است ...

صائب تبریزی
 
۱۵۵۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۳۷

 

از گردش افلاک کجا دل گله دارد

این خانه ویران چه غم زلزله دارد ...

صائب تبریزی
 
۱۵۵۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۳۸

 

... پا بر سر گنج گهر از آبله دارد

از گردش چشم تو فلک بی سر وپا شد

پیداست حبابی چه قدر حوصله دارد ...

صائب تبریزی
 
۱۵۵۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۶۹

 

... رفتم که خبر یابم ازو بیخبرم کرد

شد مردمک دیده من گردش افلاک

تا تربیت عشق تو صاحب نظرم کرد ...

صائب تبریزی
 
۱۵۵۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۰۵

 

... با آن که شرر در جگر سنگ شمارند

آسوده ز سیر فلک و گردش چرخند

حیرت زده جلوه مستانه یارند ...

صائب تبریزی
 
۱۵۵۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳۶

 

... نگذاشت کباب دل من خام برآید

از گردش چشم تو دل چرخ فروریخت

چون حوصله از عهده این جام برآید ...

صائب تبریزی
 
۱۵۵۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴۰

 

... زنجیر کی از عهده دیوانه برآید

کامی که بود عاجز ازان گردش افلاک

در میکده از گردش پیمانه برآید

ریحان بهشت است براو شام غریبان ...

صائب تبریزی
 
۱۵۵۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴۳

 

... از چرخ مجویید گشایش که محال است

کز نقطه گره گردش پرگار گشاید

نگشود به رویم دری از آه مگر اشک ...

صائب تبریزی
 
۱۵۵۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۸۶

 

... خدا شکیب دهد ماحباب حوصلگان را

که تاب گردش چشم ترا پیاله ندارد

قسم به خرمن ماه وقسم به خوشه پروین ...

صائب تبریزی
 
۱۵۵۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰۰

 

... سلسله جنبان چه می کند سر پرشور

گردش گردون به تازیانه نه نباشد

گربودت دل به جای خویش چومرکز ...

صائب تبریزی
 
۱۵۵۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲۷

 

... آب گهر از دریا بسیار نمی گردد

در ابر نمی ماند از گردش خوداختر

از خواب دو چشم او بیکار نمی گردد ...

صائب تبریزی
 
۱۵۶۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۳۱

 

می می چکد از چشمش جانانه چنین باید

از گردش خودمست است پیمانه چنین باید

افسوس نمی داند انصاف نمی فهمد ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۷۶
۷۷
۷۸
۷۹
۸۰
۱۳۰