از دور باش کی حذر اغیار میکند
گلچین کجا ملاحظه از خار میکند
سیراب اگر شود جگر تشنه از سراب
کوثر علاج تشنه دیدار میکند
هموار میکند به خود این سنگلاخ را
از خلق هرکه روی به دیوار میکند
مژگان اشکبار شود موی بر تنش
در هر دلی که ناله من کار میکند
پیری که از سیاهدلی میکند خضاب
صبح امید خویش شب تار میکند
دیوانه را ز سنگ ملامت هراس نیست
این کبک مست خنده به کهسار میکند
ایمن ز دور باش بود دیدههای پاک
آیینه را که منع ز دیدار میکند
دستی که شد بریده ز دامان اختیار
چون بهله دست در کمر یار میکند
زان چشم نیم مست نصیب دل من است
بیماریی که کار پرستار میکند
دل را نکرده جمع شود هرکه گوشهگیر
در خانه سیر کوچه و بازار میکند
بر هر دلی که زنگ قساوت گرفته است
هر داغ کار دیده بیدار میکند
چون از نظارگی نبرد خیرگی برون
آیینه را حجاب تو ستّار میکند
مرغی که زیرک است درین بوستانسرا
از گل فزون ملاحظه از خار میکند
چون شمع از زیادهسریها لباس دوست
سر در سر علاقه زر تار میکند
در چشم خردهبین نبود پرده حجاب
در نقطه سیر گردش پرگار میکند
صائب خطی که دیده من روشن است ازو
خاک سیه به دیده اغیار میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تحلیل روابط انسانی و تأثیرات احساسات و حالات درونی میپردازد. شاعر به دوری از افراد نامناسب و همراهی با دوستیهای واقعی اشاره میکند. او به اهمیت دیدار و ارتباطات عاطفی اشاره دارد و بیان میکند که دل شکستگی و دردها میتواند به آگاهی و بیداری روحی منجر شود. همچنین، نشان میدهد که با وجود دشواریها و تنهایی، عشق و دوستی میتواند به انسان امید دهد و او را از مشکلات نجات دهد. در نهایت، شاعر به ویژگیهای انسانی نظیر نظافت قلب و حقیقت در روابط اجتماعی تاکید میکند و به انتقاد از دیدگاههای سطحی و قضاوتهای نادرست میپردازد.
هوش مصنوعی: اگر از دور نگاه کنیم، گلچین (کسی که گلها را انتخاب میکند) هیچ توجهی به خارها ندارد و تنها به زیبایی گلها فکر میکند.
هوش مصنوعی: اگر جگر تشنه از آب گولزنندهی کوثر سیراب شود، به درمان تشنگی دیدار میپردازد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به دیوار رو کند، این سنگلاخ را برای خود هموار میسازد.
هوش مصنوعی: چشمهای اشک آلود او، مانند مویی که بر تنش است، در دل هر کسی که از ناله و گریهام تاثیر میگیرد، به شدت تحت تاثیر قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: پیری که به خاطر دلسردی و ناامیدیاش، رنگ و روی شادابی و امید صبح را به شب تار خود تبدیل میکند.
هوش مصنوعی: دیوانهای که به عشق و حال خودش مشغول است، از انتقاد و قضاوت دیگران نمیترسد. این کبک مست، بدون توجه به مشکلات و ملامتها، در سرسبزی کوهها شادی میکند.
هوش مصنوعی: اگر از دور نگاهمان کنیم، چشمان پاک مثل آینه، ما را از دیدن منع میکنند.
هوش مصنوعی: دستی که از کنترل خود خارج شده و از اختیار فرد دور شده، مانند پرندهای که به دور کمر محبوبش میچرخد و به او نزدیک میشود.
هوش مصنوعی: چشمان نیمه مست تو، دل مرا بیمار کرده و برای درمان آن نیاز به پرستار دارم.
هوش مصنوعی: اگر کسی در خانهاش گوشهگیر و تنها باشد، دلش هیچگاه آرام نمیگیرد. او همچنان به گشت و گذار در کوچهها و بازارها میپردازد.
هوش مصنوعی: هر دلی که سخت و بیاحساس شده باشد، هر دردی که بر آن وارد میشود، دوباره آن را بیدار و زنده میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که از تماشای زیبایی بیرون بیایی، حجاب تو مانند آینهای میشود که زیبایی را میپوشاند.
هوش مصنوعی: پرندهای که باهوش است، در این باغ نمیتواند فقط به گلها توجه کند و باید به خاری که در کنار آنها هست نیز دقت کند.
هوش مصنوعی: چون شمع به خاطر محبت زیاد، چروک و پژمرده میشود و چهرهاش تحت تأثیر اشتیاق و میل به دوست، مانند تاروپود زرد و نازک می گردد.
هوش مصنوعی: در چشمی که به جزئیات توجه دارد، هیچ چیزی نمیتواند مانع دیدن واقعیات شود؛ حتی در نقاطی که حرکت و تغییر وجود دارد.
هوش مصنوعی: چشمان من روشنایی خاصی دارند و از آن خطی که میبینم، دیگران فقط خاک تیرهای را در نظر میآورند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوبی به روی خوب تو اقرار میکند
عقل از نهیب عشق تو زنهار میکند
دل را دل چو سنگ تو آزار میدهد
دم را دهان تنگ تو افگار میکند
خوشتر ز جان و عمری و از خواب خوش مرا
[...]
سرو بلند بین که چه رفتار میکند
وآن ماه محتشم که چه گفتار میکند
آن چشم مست بین که به شوخی و دلبری
قصد هلاک مردم هشیار میکند
دیوانه میکند دل صاحب تمیز را
[...]
شوخی نگر که آن بت عیار میکند
دل را به بند زلف گرفتار میکند
هردم به شیوهای ز کسی میبرد دلی
در حلقههای زلف نگونسار میکند
دشمن دریغ بود که ره یافت پیش دوست
[...]
دل را هوای چشم تو بیمار میکند
جان را امید وصل تو تیمار میکند
طرار طره تو دلم برد عارضت
رو وانهاده پشتی طرار میکند
از بندگی قد تو شد کار سرو راست
[...]
شوخی نگر که آن بت عیّار میکند
دل را به بند زلف گرفتار میکند
هردم به شیوهای ز کسی میبرد دلی
وز حلقههای زلف نگونسار میکند
دشمن دریغ بود که ره یافت پیش دوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.