... گمان مبر که من از ذوالفقار می ترسم

پیادگان حشم خود به اسب می نرسند

ز رخش رستم چابک سوار می ترسم ...

... رو اشک چون ستاره ببار از غمام چشم

روزی بسر درآورد اسب نظر ترا

زآن رخ اگر کشیده نداری زمام چشم ...

... زاهدان را نرسیدست سم مرکب وهم

اندر آن خطه که ما اسب سبق می رانیم

مه وخورشید چه باشد که ملک را ره نیست ...

... ای بر بساط نظم شهی گشته همچو سیف

معنی چو رخ نمود تو اسب سخن بران

... ازین مقام خطرناک سیف فرغانی

زهمت اسب کن وبرنشین بران بیرون

... بساط نظم گستردم دگربار

براندم اسب فکرت با رخ تو

چو دیدم عقل و جان ودل سه بازیست ...

... حرص قایم خواست کرد از پیل دندانی مرا

اسب همت سرکشید و بهر جو جایز نداشت

خوار همچون خر در اصطبل ثناخوانی مرا ...

... همچو شیرینی زابرام مگس آسوده نیست

گرچه در زیر اسب دارد چون کسی بالای اوست

چون خران بارکش زین بر فرس آسوده نیست ...

... اکمه کجا رود چو مسیحا در اوفتاد

چون بارگیر شاه دلش اسب همت است

جان باخت هرکه با رخ زیبا در اوفتاد ...

... در مهد غم چو عیسی گویا در اوفتاد

ای خرسوار اسب طلب در پیش مران

چون اشتری رمید {و} به بیدا در اوفتاد ...

... این عوعو سگان شما نیز بگذرد

آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست

گرد سم خران شما نیز بگذرد ...

... بخرقه مرد بی معنی نگردد از جوانمردان

نه همچون اسب گردد خر گرش بر پشت زین باشد

اگر تو راه حق رفتی بسنتهای پیغمبر ...

... پشت بر نانی کزین اشکم پرستان باز ماند

اسب دل چون در قفای گوی همت راندند

چرخ چوگانی از ایشان چند میدان باز ماند ...

... دو سه استیزه رو رخان تواند

اسب دولت بسر درآید زود

کین سواران پیادگان تواند

چو حق خواجه را آن سعادت بداد

که بر اسب دولت سواری کند

بجود آب روزی هر بی نوا ...

... عابد آن بت سیم اند جهانی که ازو

شد مرصع بگهر اسب و خران را افسار

گردن ناقه صالح بجرس لایق نیست ...

... چو رفتی در رکاب او پیاده

برو با اسب دولت هم عنان باش

در دولت شود بر تو گشاده ...

... به چنگ زهره بریشم دهد چغانه تو

چو بر بساط سخن اسب خود روان کردی

دمی ز شاه معطل نبود خانه تو ...

... خسروان باختند جان در وی

دیدم از اسب دولت افتاده

مات گشته بسی شهان در وی ...

... خرمن سوخته شد ملک و بر ایشان به جوی

اسب شطرنج کجا غم خورد از بی کاهی

ترکمان خسری هر نفس از هر طرفی ...

... بعد از آن زد به قلب موشانا

موشکی اسب گربه را پی کرد

گربه شد سرنگون ز زینانا ...