سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - ایضا در مدح حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)
... خروش خصم به رزم تو اختیاری نیست
ز گردش سر او آسیاست خانه ی زین
نسیم حمله ی تیغ تو صرصر تندی ست ...
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - ایضا در مدح حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)
... پی سفر چو گدایان همیشه بر سر راه
نمی شود چو فلک دور گردشم آخر
که گفته است که عمر سفر بود کوتاه ...
... کدام خانه خرابم سپرده است به راه
ز طوف کعبه و بتخانه گردش ایام
فکنده دربدرم همچو حرف در افواه ...
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح حضرت امام رضا (ع)
... نیست گر شمع جهان افروز زرین گنبدش
از چه رو پروانه سان گردد به گردش آفتاب
نیست آن خورشید بر گردون که منشی قضا ...
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - تعریف قصر خان مذکور و ستایش او
... چه عجب گر حسود بزم ترا
ندهد گردش جهان آزار
شد ز همواری خرابه ی او ...
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در تعریف کشمیر و توصیف راه آن
... بتی از حسن سبز آشوب دهری
به گردش حلقه در نظاره شهری
فلک را کرده تیغش زینهاری ...
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر
... نبودی یک نفس جایی قرارم
به گردش بود چون گردون مدارم
سرم پا را به ره می کرد تکلیف ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۸۹
در گردش آورید می لعل فام را
زین بیش خشک لب مپسندید جام را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۰۳
تمام از گردش چشم تو شد کار من ای ساقی
ز دست من بگیر این جام را کز خویشتن رفتم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲
نیست از زخم زبان پروا دل بی تاب را
مانع از گردش نگردد خار و خس گرداب را
تیغ را نتوان برآوردن ز زخم ما به زور ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸
از شکست ماست گردش چرخ بی بنیاد را
نیست غیر از دانه آب این آسیای باد را ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳
... می کند گنجینه گوهر کف افسوس را
گردش نه آسمان از آه آتشبار ماست
شمع می آرد به چرخ از دود خود فانوس را ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳
... من که می دزدم ز بوی گل دماغ خویش را
بی خودی را گردش چشم تو عالمگیر ساخت
از که گیرم حیرتی دارم سراغ خویش را ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶
... می برد این نعل وارون تا به منزل عشق را
گردش پرگار را در نقطه بیند خرده بین
در دل هر دانه خرمنهاست حاصل عشق را ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳
... از خموشی نیست پروا شعله ادراک را
از بلندی آسمان را مانع گردش شود
گر زمین بیرون دهد آسودگان خاک را ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵
از بلندی مانع گردش شود افلاک را
گر زمین بیرون دهد آسودگان خاک را ...
... عاشقان را نیست از سرگشتگی بر دل غبار
ماندگی از گردش خود کی بود افلاک را
حاصل طول امل جز حسرت و افسوس نیست ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶
... عقده های مشکل خود را اگر خرمن کنم
تنگ گردد راه جولان گردش افلاک را
صایب از بیداد گردون ستمگر دست داشت
نیست از خون شهیدان سیری آن بی باک را
بسته گردد راه جولان گردش افلاک را
گر زمین بیرون دهد آسودگان خاک را ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲
... آسمان صایب یکی از بی سروپایان اوست
گردش چشمی که از خود بی خبر دارد مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰
... مدتی شد بار بیرون برده ام زین آسیا
گردش افلاک کی غمناک می سازد مرا
گر نپردازم به خون چون سیل جای طعن نیست ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸
... می دهد سر در بیابان کوه تمکین مرا
گردش چشمی که من دیدم ازان وحشی غزال
در فلاخن می گذارد خواب سنگین مرا ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱
... خواب طفلان لنگر تمکین بود گهواره را
نیست چشم شوخ را مانع ز گردش بیخودی
ماندگی از سیر نبود اختر سیاره را ...