از بلندی مانع گردش شود افلاک را
گر زمین بیرون دهد آسودگان خاک را
نیست از زخم زبان پروا دل بی باک را
می کند آتش عبیر پیرهن خاشاک را
عشق فیض صبح بخشد سینه های چاک را
چون صدف رزق از گهر باشد دهان پاک را
شمع هیهات است پای خویش را روشن کند
هست لازم تیره بختی شعله ادراک را
تا توان گل در گریبان ریختن از ذکر خیر
خار پیراهن مشو آسودگان خاک را
عاشقان را نیست از سرگشتگی بر دل غبار
ماندگی از گردش خود کی بود افلاک را
حاصل طول امل جز حسرت و افسوس نیست
موج دایم در کمند آرد خس و خاشاک را
کی شود هر خون فاسد مشک در ناف غزال؟
جز به خون عاشقان رنگین مکن فتراک را
گوهر مقصود بی ریزش نمی آید به دست
دیده گریان ز بی برگی برآرد تاک را
جوهر ذاتی است مستغنی ز آرایش، که نیست
منت پاکی به دندان گهر مسواک را
اشک را می باشد الوان ثمر در چاشنی
گریه بی جا نیست در فصل بهاران تاک را
جلوه خورشید تر دست است در ایجاد اشک
نیست ممکن سیر دیدن روی آتشناک را
از گرستن عقده های تاک گردد سخت تر
گریه مستانه نگشاید دل غمناک را
اینقدر در سادگی ها حسن سنگین دل نبود
خط به جوهر ساخت تیغ غمزه بی باک را
تا به ترک خود کند ارشاد اهل کیف را
ترک باشد اول و آخر ازان تریاک را
از رگ ابری چه کم گردد ز بحر بی کنار؟
آستین چون خشک سازد دیده نمناک را؟
کاهلان را می کشد در زیر بار این سنگدل
خواب سنگ ره نگردد رهرو چالاک را
از زمین گیری برآرد زورمی افتاده را
هیچ نخلی زیر دست خود نسازد تاک را
ناتوانان را سبکباری بود باد مراد
کشتی نوح است هر موجی خس و خاشاک را
هر زمینی دارد از دریا رگ ابری نصیب
فکر صائب کرد سرسبز این زمین پاک را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات و چالشهای عاشقانه میپردازد. شاعر به این موضوع اشاره دارد که عشق میتواند انسان را شاداب و پر از زندگی کند، حتی اگر دنیا پر از مشکلات و دردها باشد. دلهای بیپروا از زخم زبانها نمیترسند و آتش عشق میتواند همه چیز را دگرگون کند.
شاعر همچنین به این نکته میپردازد که طولانی کردن زندگی تنها به حسرت و افسوس میانجامد و عاشقان هرگز از سرگشتگیها و دردها نمیترسند. در این مسیر، عشق و احساسات عمیق انسان را به جاودانگی و کمال میرساند.
همچنین شاعر به نمادهایی چون گل و خار اشاره میکند که نشاندهنده تضادها در زندگی هستند؛ همچنین بر اهمیت اشک و گریه به عنوان روشهایی برای ابراز احساسات تأکید میکند. در نهایت، شعر به دلدردها و آرزوهای عاشقانه میپردازد و به زیباییهای عشق و تلاطمهای ناشی از آن اشاره میکند.
هوش مصنوعی: اگر زمین از جای خود بلند شود و مانع چرخش آسمانها گردد، آسودهخاطرانی که از خاک به آرامش رسیدهاند، دیگر نخواهند بود.
هوش مصنوعی: دل fearless در برابر زخمهای زبانی بیتوجه است و همچون آتش، اثرات ناچیز و بیاهمیت را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: عشق مانند نور صبح است که به دلهای زخمخورده زندگی و آرامش میبخشد؛ همانطور که صدف از دریا مروارید به دست میآورد، دلهای پاک نیز از عشق بهرهمند میشوند.
هوش مصنوعی: شمع نمیتواند پای خود را روشن کند؛ برای درک این موضوع، بایستی به بدبختی و تاریکی درون خود توجه کنیم.
هوش مصنوعی: به اندازهای که گل میتواند در دامن خود برافکند، از یاد کردن خوبان و خیر آنها غافل مشو، زیرا آسودگی خاکیها به این یادها وابسته است.
هوش مصنوعی: عاشقان در حالتی هستند که از سردرگمی رنج میبرند و دلشان پر از غبار فراموشی است. آیا میتوان گفت که گردش زمان و افلاک (سیارات و ستارهها) چه تأثیری بر این وضعیت دارد؟
هوش مصنوعی: نتیجه امیدوار بودن و انتظار طولانی در زندگی، جز حسرت و غصه چیزی نیست. این انتظار مداوم باعث میشود که افراد مانند علف و خاشاک در دام بیفتند و گرفتار شوند.
هوش مصنوعی: کی امکان دارد که هر خونی به مانند مشک در ناف غزال تبدیل شود؟ جز با خون عاشقان، هرگز فتراک را رنگین مکن.
هوش مصنوعی: زیبایی و ارزش واقعی چیزی به آسانی به دست نمیآید، بلکه برای رسیدن به آن نیاز به تلاش و غم و اندوه است. مانند تاکی که برای باروری نیاز به زمان و شرایط مناسب دارد، اگر به درخت توجه نکنیم، نمیتوانیم به میوهای شیرین و باارزش دست یابیم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ذات حقیقی و اصلی یک چیز نیازی به زیورآلات و آرایش ندارد. همچنین، نشان میدهد که پاکی و ارزش واقعی چیزی وابسته به ظاهری زیبا و جلا دادن نیست، همانطور که مسواک نمیتواند باعث شود که گوهر (مروارید) خالص و باارزش باشد. به عبارت دیگر، ارزش درونی یک چیز با زیبایی ظاهری سنجیده نمیشود.
هوش مصنوعی: اشکها میتوانند مانند میوهها و گلها در بهار زیبایی خاصی داشته باشند و در زمان بیمناسبتی از شوق و غم، گریه کردن چندان عجیب نیست.
هوش مصنوعی: آفتاب بر روی دست، زیبایی و درخشش خاصی دارد، اما نمیتوان به راحتی به تماشای چهره سوزان آن پرداخت و اشک ریخت.
هوش مصنوعی: وقتی دل پر از غم و درد باشد، سختی های زندگی باعث میشود که اشکهای شوق و شادی هم نتوانند دل را شاد کنند.
هوش مصنوعی: در دنیای سادهانگاریها، هیچگاه اینگونه نبود که زیباییهای عمیق و واقعی مخفی بمانند. خطی که با جوهر نوشته شده، نشاندهنده جرات و شجاعت است و در دل این زیباییها هیچ ترسی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: شخصی به دیگران راهنمایی میکند که اگر میخواهند از عادات بد خود دست بکشند، باید از آغاز تا انتهای راه، خود را از مواد مخدر دور کنند. ترک اعتیاد نیازمند اراده و تمرکز بر روی هدف است.
هوش مصنوعی: از باران که ببارد، آیا به دریا چیزی کم میشود؟ آیا وقتی آستین خشک میشود، چشم اشکبار را تسکین میدهد؟
هوش مصنوعی: کسانی که سستی و تنبلی میکنند، زیر فشار سنگینی این خواب سنگین از حرکت باز میمانند. در حالی که افرادی که به جلو حرکت میکنند و فعال هستند، هیچگاه راه را گم نمیکنند.
هوش مصنوعی: اگر فردی زمینگیر و ضعیف باشد، هیچ درختی نمیتواند او را به حرکت درآورد یا به او کمک کند. افراد ضعیف نمیتوانند به تنهایی بر مشکلات فائق بیایند.
هوش مصنوعی: ضعیفان و ناتوانان همیشه در حال تحمل مشکلات هستند، اما در عین حال، مانند طوفانی که کشتی نوح را به جلو میبرد، هر موج و چالش میتواند باعث از بین رفتن مشکلات و سختیهای کوچکتر شود. به عبارتی، در هر آزمون و سختی، فرجی وجود دارد که شاید به نفع کسانی باشد که قادر به گذر از آن هستند و مشکلات جزئیتر را از بین ببرد.
هوش مصنوعی: هر زمینی برای خود ریشههای خاصی دارد که مانند رگهای آبی از دریا به آن میرسد و این نعمت، باعث سرسبزی و زندگی در آن سرزمین میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
صد هزاران آفرین جان آفرین پاک را
کافرید از آب و گل سروی چو تو چالاک را
تلخ میگویی و من میبینمت از دور و بس
زهر کی آید فرو گر ننگرم تریاک را
غنچهٔ دل ته به ته بیگلرخان خونست از آنک
[...]
هر دم افروزی چو گل رخسار آتشناک را
شعله در خرمن زنی مشتی خس و خاشاک را
عقل را روشن شود ماهیت حسنت اگر
پرده حیرت نبندد دیده ادراک را
جان پاک است آن نه تن در زیر پیراهن تو را
[...]
سوزیم تا برفروزی روی آتشناک را
ساز آتش گیره ی آن شعله این خاشاک را
از شکاف غنچه پنداری نمایان گشت گل
گر ز چاک پهلویم بینی دل صد چاک را
گردسان خیزد زمین زان رو که در وقت خرام
[...]
آنکه نور دیده سازد روی آتشناک را
سرمه چشم ملائک ساخت مشتی خاک را
گر دل آدم نبودی جلوهگاه حسن او
با گِل آدم چه نسبت بود جانِ پاک را
آه از این نقاش شورانگیزْ کز نقش بیان
[...]
شعله ها در جان زدی این سینه غمناک را
خرمنی ز آتش چه حاجت بود یک خاشاک را
تا بکی در سینه تنگم نهان دارم چو راز
آتشی کز شعله خاکستر کند افلاک را
در ره عشق تو عمری شد که حیران مانده ام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.