چشم شوخش می برد آرام و تسکین مرا
می دهد سر در بیابان کوه تمکین مرا
گردش چشمی که من دیدم ازان وحشی غزال
در فلاخن می گذارد خواب سنگین مرا
پای گل را می گرفت از اشک خجلت در نگار
باغبان می دید اگر دست نگارین مرا
می شدی زنار خونین جوی شیرش بر کمر
بیستون گر می کشیدی ناز شیرین مرا
بعد مردن نیست حیرت گر ز سر گیرم حیات
گر کنند از خشت خم احباب بالین مرا
گرچه خون را مشک میسازم، سپهر تنگ چشم
خون به منت می دهد آهوی مشکین مرا
کرد تحسین رسایی های فهم خویشتن
آن که تحسین کرد صائب فکر رنگین مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و تاثیر چشم و نگاه معشوق اشاره دارد که برای شاعر آرامش و تسکین میآورد. شاعر با تشبیههای مختلف به وصف احساسات عمیق خود میپردازد و از خجلت و عشق سخن میگوید. همچنین به تجلیات عشق و زیبایی در طبیعت و انسان اشاره کرده و ابراز میکند که حتی پس از مرگ نیز زندگی و حیات ادامه دارد. شاعر تلاش میکند تا نشان دهد که چگونه عواطف و احساساتش را تبدیل به تصاویر زیبا و دلنشین کرده است.
هوش مصنوعی: چشمهای زیبای او مرا به آرامش میرساند و احساس آسایش و راحتی به من میدهد، گویی که در دشتهای وسیع و در دل کوهها قرار گرفتهام.
هوش مصنوعی: من نگاهی وحشی و زیبا را دیدم که مانند غزالی در حال پرش است و این باعث شده که خواب سنگین من تحت تأثیر قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: او از شدت شرم، پای گل را میگرفت و اگر باغبان دست نقاشی من را میدید، خجالتش بیشتر میشد.
هوش مصنوعی: اگر تو زنجیری خونین میشدی و شیرش را بر کمر بیستون میبستی، حتماً میتوانستی ناز شیرین مرا تحمل کنی.
هوش مصنوعی: اگر پس از مرگ زندگی دوبارهای نباشد، چه تعجبی دارد؟ اگر دوستانم از خشت و گل برایم گودالی بسازند تا بالای سرم باشد، من هم دوباره حیات مییابم.
هوش مصنوعی: هرچند که من میتوانم از خون، چیزی با ارزش مانند مشک بسازم، اما آسمان تنگنظر، به من بهانهای میدهد که آهوی زیبا و مشکین خود را به من ندهد.
هوش مصنوعی: کسی که زیباییهای فهم و درک خودش را ستایش میکند، در واقع به من هم که فکر و اندیشهای پررنگ دارم، احترام میگذارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
نان به خون دل شد از تیغ زبان رنگین مرا
ترزبانی در گلو شد گریه خونین مرا
داغ دارد شعله سرگرمیم خورشید را
می شود روشن چراغ کشته بر بالین مرا
شد دو بالا حرص دنیای من از قد دوتا
[...]
وقت مردن پا نهاد آن شمع بالین مرا
تا بخربندی ستاند جان غمگین مرا
دوش بوسیدم لب شکرفشانش را به خواب
کاش پنداری نبود این خواب شیرین مرا
خون آهوی حرم را در حرم خواهند ریخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.