تنپرستی زیردستِ خاک میسازد مرا
بیخودی تاجِ سرِ افلاک میسازد مرا
در گره دایم نخواهد ماند کارم چون صدف
شوخیِ گوهر گریبانچاک میسازد مرا
گرچه چون سوزن گرانی بر زمینم دوخته است
جذبهٔ آهنربا چالاک میسازد مرا
مدتی شد بار بیرون بردهام زین آسیا
گردشِ افلاک کی غمناک میسازد مرا
گر نپردازم به خون چون سیل، جای طعن نیست
گردِ راه از چهرهٔ دریا پاک میسازد مرا
گرم میسازد دلِ افسرده را زخمِ زبان
آتشِ بیمایهام، خاشاک میسازد مرا
پیشِ آبِ زندگی گر مُهر بردارم ز لب
غیرتِ همت، دهن پُرخاک میسازد مرا
فرصتِ خاریدنِ سر کو، که عشقِ سنگدل
از گریبان حلقهٔ فتراک میسازد مرا
نیست بر خاطر غبار از رهگذار گریهام
خاکسارم، دیدهٔ نمناک میسازد مرا
اشکِ تاک از میپرستی عذرخواهِ من بس است
این رگِ ابر از گناهان پاک میسازد مرا
دانهٔ من پشتِ پا بر خرمنِ گردون زده است
این رگِ ابر از گناهان پاک میسازد مرا
دانهٔ من پشتِ پا بر خرمنِ گردون زده است
کی شکارِ خود جهان خاک میسازد مرا
گر چنین بر خشک بندد کشتیِ من زهدِ خشک
بینوا از برگ چون مسواک میسازد مرا
پیچ و تابی کز خطِ او در رگِ جانِ من است
جوهرِ آیینهٔ ادراک میسازد مرا
صائب از افسردگی خون در رگِ من مرده است
کاوشِ مژگانِ آن بیباک میسازد مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ابراز احساسات عاشقانه و عمیق شاعر میپردازد. شاعر از تن پرستی و ارتباط آن با خاک و زندگی مادی سخن میگوید و بیان میکند که چگونه این دنیا و سختیهای آن بر او تاثیر میگذارد. او به زیبایی و ارزشها اشاره می کند و نشان میدهد که گاهی اوقات، مشکلات و زخم زبانها میتوانند انسان را قویتر کنند. همچنین، شاعر در جستجوی عشق و واقعیتهای عاطفی است و میگوید که اشکها و احساسات درونیاش او را از دنیای خاکی جدا میکند. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که عشق و خودآگاهی میتوانند او را به سوی نور و رهایی هدایت کنند.
هوش مصنوعی: تنپرستی و یکنواختی باعث میشود که من از واقعیتها دور شوم و در عوض به بلندای آسمانها برسم و به تجلیاتی برسانم که فرای وجود مادیام است.
هوش مصنوعی: کار من همیشه در یک نقطه ثابت نمیماند؛ همانطور که صدف با شکافهایی که دارد، مروارید را شکل میدهد و به وجود میآورد، من نیز در فرآیند تغییر و پیشرفت قرار دارم.
هوش مصنوعی: هرچند که به زمین چسبیدهام و در موقعیتی دشوار قرار دارم، اما نیرویی مثل آهنربا مرا به جلو میکشاند و فعال میکند.
هوش مصنوعی: مدتی است که من بار را از این آسیاب بیرون بردهام. گردش آسمان و ستارهها چرا باید مرا غمگین کند؟
هوش مصنوعی: اگر من مانند سیل به خون نپردازم، نباید از من ایرادی گرفت؛ زیرا گرد و غبار راه، چهرهٔ دریا را پاک میکند.
هوش مصنوعی: زخم زبان و سخنان بیارزش دیگران میتواند دل غمگین و افسرده من را گرم کند، اما در عین حال، این کلمات بیارزش مانند خاشاک، مرا به تکههای کوچکی تبدیل میکنند.
هوش مصنوعی: اگر در برابر آب حیات، از غیرت و همت خود دست بکشم، سرانجام به خاک ذلت و حقارت دچار میشوم.
هوش مصنوعی: عشق سنگدل به من اجازه میدهد که در زمانی که میتوانم فکر و آرامش کنم، احساس کرده و به عمق مسائل برسم.
هوش مصنوعی: در ذهنم هیچ نشانی از غم و سوز و گداز نیست. من چون خاکی که در مسیر عبور دیگران قرار دارد، احساس ذلت و خضوع میکنم و چشمانم از اشک پر شده است.
هوش مصنوعی: تکانی که از عشق به شراب در دل من ایجاد میشود، به اندازهای کافی است که مرا از گناهانم پاک کند.
هوش مصنوعی: دانهای که من هستم، با پا بر روی خوشبختی و سرنوشت خود فشار میآورم. این رگ ابر به واسطهٔ نیکوکاریام از آلودگیها و گناهان پاکم میکند.
هوش مصنوعی: دانهٔ من با ناز و کرشمه بر روی دنیا ایستاده و به من میگوید که کجایم قرار دارد، در حالی که دنیا با تلاش و کوشش خود، به دنبال من است و به هر طریقی میخواهد مرا به دست آورد.
هوش مصنوعی: اگر کشتی من بر روی خشکی نگراید، زهدِ خشک و بیروح به من مانند برگهای درخت میسازد که از آن مسواک درست میکنند.
هوش مصنوعی: پیچ و تاب و زیبایی که از خطوط او در وجودم جریان دارد، باعث میشود که من به درک واقعیات و حقیقتها دست پیدا کنم.
هوش مصنوعی: صائب از حال ناخوشی و غم، احساس میکند که زندگیاش در خونش هم مرده است. اما به رغم این وضعیت، نگریستن به مژگان کسی که معشوقش است، او را شجاع و جسور میکند و انگیزهای برای ادامه زندگی به او میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.