فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۰
... یکی کوه بد در میان دو کوه
نظاره شده گردش اندر گروه
کمان کش سواری گشاده بری ...
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۱
... چو بگذشت ازین داستان روز چند
ز گردش بیاسود چرخ بلند
کس آمد بر شاه ایران سپاه ...
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۴
... نباید ترا پند آموزگار
نگه کن بدین گردش روزگار
چو پیران و هومان و فرشیدورد ...
... من او را بر اندیشه دارم بجنگ
بگردش بگردم بسان پلنگ
تو لشکر برآغال بر لشکرش ...
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۵
... بدو گفت کای دیو ناسازگار
ببینی کنون گردش روزگار
چو آواز رستم بگردان رسید ...
... تهمتن جهان آفرین را بخواند
که ای برتر از گردش روزگار
جهاندار و بینا و پروردگار
گرین گردش جنگ من داد نیست
روانم بدان گیتی آباد نیست ...
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۷
... کسی کش خرد باشد آموزگار
نگه داردش گردش روزگار
ازین پهلوان چشم بد دور باد ...
فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۱۴
... فراوان سخن گفت با شهریار
وزان گردش روزگاران بد
همه داستان پیش خسرو بزد ...
... تو با او جهان را بشادی گذار
نگه کن بدین گردش روزگار
یکی را برآرد بچرخ بلند ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۵
... سوی راست کتماره شیرگیر
ببستند ز آهن به گردش سرای
پس پشت پیلان جنگی به پای ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۶
... و دیگر کجا ز اختر نیک و بد
همی گردش چرخ را بشمرد
چو پیش آید آن روزگار بهی ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۰
... بدان تا بد و نیک با شهریار
بگویند از این گردش روزگار
که کردار چون بود و پیکار چون ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۳
... کجا یاد کردی به گرز گران
ز نیک اختر و گردش هور و ماه
ز کوشش نمودن بر آن رزمگاه ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۵
... نخست آنک گفتی که از مهر نیز
ز یزدان وز گردش رستخیز
نخواهم که آید مرا پیش جنگ ...
... به هنگام پرسش ز من کردگار
بپرسد از این گردش روزگار
که سالاری و گنج و مردانگی ...
... تو ای نامور پهلوان سپاه
نگه کن بدین گردش هور و ماه
که بند سپهری فراز آمدست ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۷
... مگر کآسمانی دگرگونه کار
فراز آید از گردش روزگار
ترا ای جهاندیده سرافراز ...
... چه گویی سرانجام این کارزار
که را برکشد گردش روزگار
پس آنگه به یزدان بنالید زار ...
... گرفته کسی راه و آیین من
که را گردش روز با کام نیست
ورا زندگانی و مرگش یکیست ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۸
... وگرنه سرانشان برآرم به دار
دو رویه بود گردش روزگار
اگر سر بپیچد کس از گفت من ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۲۷
... همی زور و بخت از جهاندار دید
وز آن گردش بخت بیدار دید
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۱
... ز هر گونه برنهادند بند
فراز آمد آن گردش ایزدی
از ایران به توران رسید آن بدی ...
... نگه کرد پیران که هنگام چیست
بدانست کان گردش ایزدیست
ولیکن به مردی همی کرد کار
بکوشید با گردش روزگار
از آن پس کمان برگرفتند و تیر ...
... نگه کرد گودرز و بگریست زار
بترسید از گردش روزگار
بدانست کش نیست با کس وفا ...
... بدرد دل شیر و چرم پلنگ
چنین است خود گردش روزگار
نگیرد همی پند آموزگار ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۲
... پدید آمد از دور با فرهی
به گردش سواران جوشنوران
زمین شد بنفش از کران تا کران ...
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۳
... غم و شادمانیش با من به هم
ورایدون کجا گردش ایزدی
فراز آورد روزگار بدی ...
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۷
... به آید چو گیرم به کاری ستیز
هم از گردش چرخ بر بگذرم
وگر دیده اژدها بسپرم ...
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۱
... نبشتند با صد هزار آفرین
چنین گفت کز گردش روزگار
نیامد مرا بهره جز کارزار ...
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۲
... بخندید و برگشت گرد حصار
بماند اندر آن گردش روزگار
چنین گفت کان کو چنین باره کرد ...