گنجور

 
۱۰۹۰۱

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۵۳ - داستان سید انبیاء ص با کودکان عرب

 

... این من مسکین که خاکم بر دهان

تن نهادم زیر این بار گران

شاد زی ای کوه و خرم ای زمین

بر تو ای گردون هزاران آفرین

از خود این بار گران انداختند

خویش را زین لجه فارغ ساختند ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۰۲

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۵۴ - خریدن خاتم انبیاء ص خود را به گردکان

 

... ملک جاوید حیات بی زوال

داده و بگرفته ادبار و وبال

زینت دنیا که مال است و بنین ...

... هم ز مور و موش و شیران و ذباب

هم ز سیل و برق و باران آفتاب

روز و شب در بیم و تشویش تلف

این یکت گوید که خف آن لاتخف

گر نه این ثقل است و بار ای خوبروی

پس چه باشد ثقل با مخلص بگوی ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۰۳

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۵۹ - حکایت عارفی که شب به گدایی و دریوزه رفت

 

... من کجا و امتحانت ای خلیل

پشه ی لاغر کجا و بار پیل

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۰۴

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۶۱ - رجوع به حکایت عارف خانه نشین با زن خود

 

روزه را شبها به آب افطار کرد

شکر کرد و سجده ی جبار کرد

روز دیگر باز نامد راتبه ...

... گر به مسجد رفت بگشاید دکان

باید اول ریخت در انبار فوم

خواند آنگه عنکبوت و صاد وروم ...

... کی مرا در رنج و در راحت قرین

نیست یکسان کار و بار هرکسی

مردمان را فرقها باشد بسی ...

... دل تهی از یاد آب و نانشان

دانه ای هرگز نه در انبارشان

هم دکان خالی و هم انبانشان ...

... تو بمان ای روضه رضوان من

گر مرا یک حبه در انبار نیست

چون تو دارم دانه ام در کار نیست ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۰۵

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۷۱ - حکایت آن شخص که مرید صوفیان شد و به واسطه اعمال آنها نادم گردید

 

... عبرت از نیک و بدش آیین بود

می نبیند جز به چشم اعتبار

پند آموزد ز دور روزگار

چشم عبرت بین مبارک دیده ای ست

مرد عبرت گیر فرخ بنده ای ست ...

... تا توانی ای برادر زینهار

گوشه گیر از این گروه تندبار

عزتی گر هست اندر عزلت است ...

... کای لق اینک وقت جلق دیگر است

بار دیگر خواست آن صوفی شوم

داد داد از سنت قوم سدوم ...

... رو به فقه مالکی آورد زود

بار دیگر بر یکی صفری فزود

شد چه یک صوفی در این بوته هزار

معنی الفیه گردید آشکار

طاقتم دیگر نماند و اصطبار

حلقه بر در کوفتم بی اختیار ...

... محتسب بنشسته در بازارها

آگهست از کارها و بارها

اینک از قرآن ما لفظی بخوان ...

... آسمان را از کواکب دیدهاست

روز و شب بینای کار و بار ماست

باد نمام است ای کو یا خموش ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۰۶

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۷۲ - در نکوهش فقهای بی عمل

 

... چشم مستان را تو پیمودی شراب

یکدرختی بار آوردی به ناز

دادیش از حسن و زیبایی طراز ...

... سیب رنگین آورد کین غبغب است

نار بار آرد که این پستان بود

فندق آرد کاین سر انگشتان بود ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۰۷

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۷۳ - تتمه حکایت مرد عارف و زن خود

 

... آن یکی را ناقه در بیدا شکست

ناقه مرد و بار او در گل نشست

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۰۸

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۷۴ - در بیان گفتگوی شخصی با شترمرغ

 

... ای تو مهر و این تنت گنج روان

بار من بردار و تا منزل رسان

گفت رو رو ای تو مرد خارکار

دیده ای هرگز تو مرغی زیر بار

هیچ مرغی را شنیدی بارکش

بر من از رحمت نما آن باز کش ...

... رحم کن بهر خدا برحال من

ای مبارک هدهد شهر صبا

ای همایون پر هماوای خوش لقا ...

... یک نظر سویم درین بیدا کنید

ناقه ام بشکست و بارم در گلست

آتشم در جان و خارم در دلست ...

... گاه در جبرند و گه در اختیار

سود خود بینند در هر کار و بار

چون ملامتشان کن بر ناروا ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۰۹

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۷۵ - حکایت آن صوفی که در حال وجد خود را بر امردی افکند

 

... بایدت بی اختیارستی اگر

ویسه را یک بار افتی بر زبر

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۱۰

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۷۸ - در بیان قطع شدن دست عارف در آن شب

 

... از گدایانت گدایی عار نیست

بعد از اینت بر در ما بار نیست

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۱۱

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۸۱ - تتمه احوال سید انبیا با کودکان عرب

 

... قیمت من گرد کانی شد سه چار

بنده ام آری و اینم اعتبار

این چه حلم است ای دو عالم بنده ات ...

... زلف حورالعین جاروب درت

زیر بار منتت کون و مکان

داده ای تن زیر بار کودکان

قیمت یک تار مویت صد جهان ...

... خاک پایت را شرف بر مهر و ماه

اختورانت بندگان در بارگاه

آسمان یک خیمه ی کوتاه تو ...

... خاک را آرام از تمکین او است

از کف او ابر باران ریز شد

از دم او بحر لؤلؤ خیز شد ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۱۲

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۸۴ - اشاره به حدیث انماالمرء مخبو تحت لسانه

 

... هم شود آن آب ساری در ثمار

میوه های خوش اکل آرند بار

میوه ها آرند شیرین و لطیف ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۱۳

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۸۷ - در بیان کل مامیز تموه با رهامکم فهو مخلوق مثلکم و مردود الیکم

 

... نی نهنگی قعر این یم را رسید

بر زمین افکند این بار گران

ناقه ها از جمله ی گنج تتان ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۱۴

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۴ - در بیان نوحه گری و ماتم داری بدن از مفارقت روح و حسرت بعدالموت

 

... آفتاب دولتم شد در غمام

ای دریغا ابر گوهر بار من

ای دریغا گلشن و گلزار من ...

... با دلی از زخم هجران ریش ریش

ای شما با هم بطرف جویبار

ای شما دامن کشان بر سبزه زار ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۱۵

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۶ - حکایت عبدالمطلب با ابرهه که قصد خراب کردن کعبه کرد

 

... نور احمد از جبینش آشکار

ظاهر از او فر آن والاتبار

گنبد افلاک تا ظلمات خاک ...

... پاسبان شو آستان شاه را

گر تورا در آستان هم بار نیست

رتبه ی خدمت در آن دربار نیست

منزلش را بوسه ی دیوار ده ...

... ای امیر ملک دل جان جهان

در حریم حضرتم گر بار نیست

گر مرا هم رخصت دیدار نیست ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۱۶

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۷ - تتمه حکایت عبدالمطلب با ابرهه

 

... برخلاص ناقه اش همت گماشت

یکدو اشتر در بر او اعتبار

بود افزون از سرای کردگار ...

... مانده آری در خلیش کارشان

در جبینش نکبت و ادبارشان

گر ببندد پای تن زالای گل ...

... در خلیش طبع نافرجام خود

در خلیش کار و بار این جهان

در خلیش آن علایق ای فلان ...

... نیست ایوای از دل مهجورشان

بارشان سنگین و مرکبشان ضعیف

با ضعیفی مانده در لای کثیف ...

... در کریوه مانده این بیچارگان

بارشان سنگین و مرکب ناتوان

در جهانند در خلیشی پای خویش

پای دیگرشان جهد اندر خلیش

بارشان خروارها خروارها

راهشان کهسارها کهسارها ...

... ناقه ام افتاده از پا ای دریغ

بار من خروار خروار ای دریغ

بار نبود اینکه من انباشتم

کوه را بر دوش خود بگذاشتم ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۱۷

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۸ - تضرع به درگاه بی نیاز چاره ساز

 

ای خدا بنگر به این بار گران

ناقه ای دارم ضعیف و ناتوان ...

... غنچه و گل نیست اندر نوک خار

بارها من خارها بشکافتم

نی در آنجا غنچه نی گل یافتم

چوب نار ار بشکنی هفتاد بار

نی در آن گلنار می بینی نه نار ...

... ور تو خواهی پنبه دانه آشکار

جامه های دوخته آرد ببار

دانه آرد نان پخته با ادام ...

... همتی ای کاروانسالارها

یک نگاهی سوی سنگین بارها

کز قفا در لای و گل درمانده اند ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۱۸

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۳ - حکایت زبون شدن پلنگ در دست آدمیزاد

 

... آنکه در سرپنجه مورش بود پیل

پیل پیشش مور شد از بار بیل

لابه ها کرد و نیامد سودمند ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۱۹

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۸ - حکایت زلیخا و ملاقات او یوسف علیه السلام را

 

... آهویش شد صید صیادی شگرف

بر پر زاغش فرو بارید برف

شد ضریری چهره ی گلگون او ...

... هیچت افتاده است بر کویش گذار

هیچ افشاندی ز گیسویش غبار

بر سرش کردی پریشان کاکلش ...

... تا به روزی صبح دولت چون دمید

بارگه خورشید بر خاور کشید

دل تپیدن در برش آغاز کرد ...

... می نگیرد تا بر عاشق قرار

هر غبار از کوی جانان شد بلند

چهره ی عاشق بود آن را کمند ...

... عشق سرکش گیرد آرام و سکون

بار بندد چون خزد آنجا جنون

پرده اندازد حیا بر روی عشق ...

... یا که عشقش را بود آغاز کار

نونهالش برنیاورده است بار

نی ز دل کرده برون اغیار را ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۲۰

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۱۲ - در بیان آنکه نزد عاقل هرچه هست علامت توحید است و معنی بی نشانی خدا چیست

 

... پاک هم از صورت از ادراک دان

وهم را اندر حریمش بار نیست

عقل محرم اندر آن دربار نیست

دیده ها کورند از دیدار او ...

ملا احمد نراقی
 
 
۱
۵۴۴
۵۴۵
۵۴۶
۵۴۷
۵۴۸
۶۵۵