شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴ - عید خون
... کاین همایون گوهر از کام نهنگان چون گرفتند
لاله از خاک جوانان می دمد بر دشت هامون
یا درفش سرخ بر سر انقلابیون گرفتند ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰ - خوابی و خماری
دوش در خواب من آن لاله عذار آمده بود
شاهد عشق و شبابم به کنار آمده بود ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳ - اشک ندامت
... به تماشای من از روزنه کلبه درآید
دلکش آن چهره که چون لاله برافروخته از شرم
بار دیگر به سراغ من خونین جگر آید ...
... رود از دیده چو با یاد منش اشک ندامت
لاله از خاکم و از کالبدم ناله برآید
دود شد شمع از آن شعله که در خرمنش افروخت ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴ - روزهشکن
... آهو از سبزه برآورد سر و شیر ز نیزار
هرگز این دور گل و لاله نمی خواستم از بخت
که حریفان همه زار از من و من از همه بیزار ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷ - سینمای خزان
... که گنج و حشمت قارون نمی خرد به پشیز
هنوز خون به دل از داغ لاله ام ساقی
به غیر خون دلم باده در پیاله مریز ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹ - افسانه روزگار
... به هر زادن فلک آوازه مرگی دهد با ما
خزان لاله و نسرین هم از باد بهاران پرس
سلامت آن سوی قاف است و آزادی در آن وادی ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲ - شهید عشق
به خاک من گذری کن چو گل گریبان چاک
که من چو لاله به داغ تو خفته ام در خاک
چو لاله در چمن آمد به پرچمی خونین
شهید عشق چرا خود کفن نسازد چاک
سری به خاک فرو برده ام به داغ جگر
بدان امید که آلاله بردمم از خاک
اگر به دامن چاک آمدم در این گیتی ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸ - لاله سیراب
... لیک من هم به صبوری دل از آهن کردم
لاله در دامن کوه آمد و من بی رخ دوست
اشک چون لاله سیراب به دامن کردم
در رخ من مکن ای غنچه ز لبخند دریغ ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱ - خمار انتظار
... تو یار من که نبودی منم که یار تو بودم
چو لاله بود چراغم به جستجوی تو در دست
ولی به باغ تو دور از تو داغدار تو بودم ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴ - در کوچه باغات شمران
... به سر بغلطم و در پیش راه باغ تو گیرم
نه لاله ام که برویم به طرف باغ تو لیکن
به دل چو لاله بهر نوبهار داغ تو گیرم
به بام قصر بیا و چراغ چهره بیفروز ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳ - ساز عبادی
... گویی چراغ کوکبه بامدادی ام
چون لاله ام ز شعله عشق تو یادگار
داغ ندامتی است که بر دل نهادی ام ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶ - وحشی شکار
... چشمی نماند شاهد شب زنده داری ام
گفتی هوای لاله عذاران ری خوش است
پنداشتی که بلهوس لاله زاری ام
طبعم شکار آهوی سر در کمند نیست ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸ - جرس کاروان
... چون می کنند با غم بی هم زبانی ام
ای لاله بهار جوانی که شد خزان
از داغ ماتم تو بهار جوانی ام ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳ - تو بمان و دگران
... گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود
لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران
ره بیدادگران بخت من آموخت ترا ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱ - ناله های زار
... چو بر فلک شود این ناله های زار از من
دمد ز تربت من لاله ها چو یاد آرند
پیاله نوش حریفان به نوبهار از من ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶ - به یاد مرحوم میرزاده عشقی
... بس شعله ها که بشکفد از آه سرد او
بر طرف لاله زار شفق پر زند هنوز
پروانه تخیل آفاق گرد او ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸ - انتظار فرج
... یک نوک پا به چادر چوپانیم بیا
کز دستچین لاله کنم تکیه گاه تو
آیینه سازمت همه چشمه سارها ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰ - غزال رمیده
... خبر ز داغ دل شهریار می شوی اما
در آن زمان که ز خاکش هزار لاله دمیده
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱ - یاد شهیار
... حیفم آید که تو در خاطر اغیار آیی
لاله از خاک جوانان به در آمد که تو هم
شهریارا به سر تربت شهیار آیی
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳ - طوطی خوشلهجه
... تا به دام غزل افتی و گرفتار من آیی
گلشن طبع من آراسته از لاله و نسرین
همه در حسرتم ای گل که به گلزار من آیی ...