صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹
... آنکس که دل به نرگس و گل داده باخبر
زان چشم نیمخواب و رخ لاله رنگ نیست
در بزم ما حکایت حسن است و عشق و بس ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰
... گویی مسیح بر سر بیمار بگذرد
صد داغ لاله را بنهد روی داغ اگر
روزی بباغ آن گل بی خار بگذرد ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۶
شده گم دلم که از هجر چو لاله داغ دارد
بچنین نشان عزیزان که دلی سراغ دارد ...
... چو من ار نه عاشقانند لب و عذار او را
ز چه غنچه خونجکر شد ز چه لاله داغ دارد
خط سبز یار دیده است صغیر و تا قیامت ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۰
... آب و رنگ رخ یار است که در باغ عیان
از گل و لاله و از سنبل و نسرین آمد
چکنم گر نشوم کافر عشقش که مرا ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۸
... یارب شمیم مشگ و زد بر مشام جان
یا نفخه صبا گذر از آن کلاله کرد
با غنچه لب و گل رخسار و سرو قد
بگذشت و داغدار دلم همچو لاله کرد
لعل لبش مکیدم و گفتم بدو خدای ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۳
... هزار عاشق دیگر به غیر من دارد
ز خاک بهر چه با داغ سر زند لاله
بدل نه گر غم آن سرو سیمتن دارد ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۴
... خوش است گریه مینا و خنده لب ساغر
علی الخصوص که در لاله زار گرید و خندد
خطاست گریه و بیهوده است خنده آنکس ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶
... چکنم حال دل از رنگ رخم پیدا بود
لذت عمر کسی برد که همچون لاله
بچمن در همه عمر قدح پیما بود ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۰
... صد چاک باد همچو گل از نیش خار غم
هر دل ز عشق یار ندارد چو لاله داغ
دارند جلوه ماه و شان پیش یار من ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۹
... بدان قیاس که آیینه روبرو دارم
ز داغ لاله رخان من که دیده ام دریاست
کجا هوای گلستان کنار جو دارم ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۷
... به تمنای گل روی تو ای سرو روان
لاله سان داغ بدل غنچه صفت خونجگریم
ای پریوش تو رخ از دیده ما بستی و ما ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۹
... این غزل با سوز دل ام یخت پا تا سر صغیر
چونکه در دل لاله سان داغ غزالی داشتم
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۲
... بس در دل است داغ عزیزان عجب مدار
گر بعد مرگ لاله دمد از مزار من
با اینکه ناامید ز خویشم بلطف دوست ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۸
... گر نه عشق آن گل رخساره ات افتاده بر دل
چون دل من از چه رو ای لاله دایم داغداری
گر درآید در چمن آن سرو گل رخسار روزی ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۷ - سیرچمن
... همچو ضمیر من و موج سخن
لاله بر افروخته هر سو عذار
دلبری آموخته از روی یار ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱۴ - غدیریه به بحر جدید
... از او بهر خلیل آتش سوزان
بدل شد به گل و لاله و ریحان
کلیم الله از او گشته سرافراز ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۶۷ - تاریخ سنهٔ مجاعه
... کنون کشند بدنیا ز نسل او کیفر
چگونه قحطی نحطی که لاله رویان را
قرین برک خزان گشت عارض احمر ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۱۰۳ - در تعریف خط پارسی
... هرکه محظوظ از صفای توست الحق فارغ است
از تماشای گلستان وز صفای لاله زار
هرکه را بینا نسازی دیده اش کور است کور ...
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵
بی اهل دلی مرا سربستان نیست
میلم به کنار لاله و ریحان نیست
با بودن اهل حال اندر نظرم ...
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۲ - ماستمالی
... خدای را مفرستید کس دگر به فرنگ
که لاله زار بهین مکتب مرالی شد
قوام دوله ازین مکتب آمدست برون ...