گنجور

 
صغیر اصفهانی

دوش بهر گریه در هجرت مجالی داشتم

با خیال طرّه‌ات آشفته حالی داشتم

یاد ایّامی که با لبخندی از لعل لبت

می‌زدودی از دل من گر ملالی داشتم

می‌گرفتم از اشارت‌های ابرویت جواب

در ضمیر از هر دو عالم گر سئوالی داشتم

کاش بودم با کبوترهای بامت همنشین

باز خوش بودم اگر بشکسته بالی داشتم

تا کنون هجر تو جسم و جان من فرسوده بود

در دل خود گر نه امید وصالی داشتم

زیر شمشیر تو کردم ناله از بی‌طاقتی

در شهیدانت از این فعل انفعالی داشتم

این غزل با سوز دل آمیخت پا تا سر صغیر

چونکه در دل لاله‌سان داغ غزالی داشتم

 
 
 
جدول شعر
ابن حسام خوسفی

دوش با زلفت به هم شوریده حالی داشتیم

در سر از سودای ابرویت خیالی داشتم

خط ابروی کجت در چشم من پیوسته بود

راست گویی در نظر شکل هلالی داشتم

گرچه با یاد دهانت عیش بر ما تنگ بود

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه