گنجور

 
صغیر اصفهانی

ساقی چه باده بود که بر من حواله کرد

مست ابد مرا به نخستین پیاله کرد

با حکمت آن طبیب که صد ساله درد من

درمان بجرعهٔی ز شراب دوساله کرد

یارب شمیم مشگ و زد بر مشام جان

یا نفخهٔ صبا گذر از آن کلاله کرد

با غنچهٔ لب و گل رخسار و سرو قد

بگذشت و داغدار دلم همچو لاله کرد

لعل لبش مکیدم و گفتم بدو خدای

رزق مگس بقند فروشان حواله کرد

خلقی همه بناله و افغان درآمدند

از بس صغیر در غم آنشوخ ناله کرد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode