گنجور

 
۶۸۶۱

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۸

 

... بی تو به باغ و گلشن در آه و ناله بلبل

داغ است لاله را دل از حسرت جمالت

خون می خورد ز لعلت پیوسته شیشه مل ...

طغرل احراری
 
۶۸۶۲

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵

 

... به ذوق کوی او نآید به خاطر جنت حورم

مرا هرچند صحرای جنون چون لاله مسکن شد

ولی از الفت داغ غم او سخت مسرورم ...

طغرل احراری
 
۶۸۶۳

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۱

 

... اگر خواهم سواد نسخه دیوان عشق او

به داغم گر رسد نوبت به برگ لاله بنویسم

مپرس از من حدیث گرمی آن لعل گلگونش ...

طغرل احراری
 
۶۸۶۴

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۵

 

... تنگ آمد پیرهن این جامه بر تن می درم

داغ دل چون لاله سامان فنا تمهید شد

سبزه این باغ طغرل از خزان دارد ستم

طغرل احراری
 
۶۸۶۵

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۲ - عبدالهریم جان

 

... گر چند فتاده زمینم

داغم ز غم تو لاله آسا

چاک است ازان دل حزینم ...

طغرل احراری
 
۶۸۶۶

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۴ - عبدالرشیدجان

 

... ماجرای عذاب می گویم

لاله آسا من از غمت داغم

خانه دل خراب می گویم ...

طغرل احراری
 
۶۸۶۷

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۲

 

... نباشد حاصل عمرم به جز داغ جدایی ها

کجا سر بر زند جز لاله از خاک مزار من

چرا مهر بتان با عاشقان بوالهوس باشد ...

طغرل احراری
 
۶۸۶۸

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۱ - سیدجان

 

... خون بسته در دل غنچه را دیگر طرف سودای او

در دل هوای عشق او داغست چون من لاله هم

تیری کجا ننشسته است از نرگس شهلای او ...

طغرل احراری
 
۶۸۶۹

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴

 

دلبرم را هست گویا سیر صحرا آرزو

لاله را باشد از آن داغ سویدا آرزو

هر زمان مد نگه را رخصت نظاره کن ...

طغرل احراری
 
۶۸۷۰

طغرل احراری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴

 

... یاسمن و نسترن رسته به صحن چمن

کرده به صحرا وطن لاله دل داغدار

باد صبا تا وزید غنچه دم از خنده زد ...

... قامت مینا برآر تا شود او شرمسار

لاله دعای قدح خواند بسی در چمن

پرده او را بدر جام جهان بین برآر ...

... مجلس جمشید دان بزم سکندر بخوان

لاله شده جام می آیینه رخسار یار

دور مه عارضش سلسله زلف او ...

طغرل احراری
 
۶۸۷۱

طغرل احراری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - فراقنامه

 

... رقم کنید به لوحم که انت عاشق زار

کجا ز خاک مزارم دمد به جز لاله

ز بس که داغ دل من بود برون ز شمار

سوای لاله و گل دیگری شود پیدا

یقین که چشم به راه وی است نرگس وار ...

طغرل احراری
 
۶۸۷۲

طغرل احراری » دیوان اشعار » مخمسات » شمارهٔ ۳

 

... بس که خوبان را همی آرد به خوبی در نظر

تا سیه شد لاله از دود چراغ غم دلش

از ستم های تو آخر شد به صحرا منزلش ...

طغرل احراری
 
۶۸۷۳

طغرل احراری » دیوان اشعار » مخمسات » شمارهٔ ۹ - بر غزل گلشنی بخارایی

 

... نه تنها گلشنی از هجرت ای گل داغ در گلشن

به رنگ لاله از عشق تو دیدم لاله رویان را

طغرل احراری
 
۶۸۷۴

طغرل احراری » دیوان اشعار » مستزادها » شمارهٔ ۱

 

... از قاعده بو

در کشور خوبی نبود لاله عذارا

چون تو شه والا ...

طغرل احراری
 
۶۸۷۵

طغرل احراری » دیوان اشعار » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۲

 

یک دل آسوده در این باغ نیست

لاله ای نبود که او را داغ نیست

قتل تیهو بس که کار طغرل است ...

طغرل احراری
 
۶۸۷۶

طغرل احراری » دیوان اشعار » ساقی نامه

 

... ز زلفت بیاشفته سنبل به باغ

ز رخسار ماهت شده لاله داغ

بیا ساقیا جان فدای توام ...

... پریشان ز باد صبا شد سمن

می صاف را ساغر از لاله کن

ز دل دفع غم های صدساله کن ...

طغرل احراری
 
۶۸۷۷

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۰ - در حقیقت شعر و اصلاح ادبیات اسلامیه

 

... صد جهان تازه مضمر در دلش

در دماغش نادمیده لاله ها

ناشنیده نغمه ها هم ناله ها ...

... چون نسیمش در ریاض ما وزد

نرمک اندر لاله و گل می خزد

از فریب او خود افزا زندگی ...

... خو به کرپاس درشتی هم بگیر

قرنها بر لاله پا کوبیده یی

عارض از شبنم چو گل شوییده یی ...

اقبال لاهوری
 
۶۸۷۹

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۸ - اندرز میر نجات نقشبند المعروف به بابای صحرائی که برای مسلمانان هندوستان رقم فرموده است

 

... محرم این گلستانم کرده اند

گلستانی لاله زار عبرتی

چون گل کاغذ سراب نکهتی ...

... بر گلوی خویشتن خنجر نهاد

آتشی دارد مثال لاله سرد

شعله ای دارد مثال ژاله سرد ...

اقبال لاهوری
 
۶۸۸۰

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۲۰ - دعا

 

... کارمش در باغ و روید آتشی

از قبای لاله شوید آتشی

دل بدوش و دیده بر فرداستم ...

... عالمی از بهر خویش آراستی

من مثال لاله ی صحراستم

درمیان محفلی تنهاستم ...

اقبال لاهوری
 
 
۱
۳۴۲
۳۴۳
۳۴۴
۳۴۵
۳۴۶
۳۶۶