... خاک کویش بهتر از خلد برینم کرده اند

لاله آسا داغ های سینه صدچاک را

از هوای عشق آن نازآفرینم کرده اند ...

... از جدایی همچو نی انجام عمرم ناله شد

لاله سان داغ دلم از حسرت آغاز بود

در ازل صید معانی بال تیهو را کشاد ...

... آنقدر داغ تمنای خیالش گشته ام

نیست مانند دلم امروز باغ لاله زار

تا صفای عارض او عرض جوهر می کند ...

... آن را که ز خاکستر قمریست سراغش

چون لاله درین باغ به نیرنگ محبت

کردند نشان توسن عمر تو ز داغش ...

... ای سوخته داغ هوس بگذر ازین غم

از بس که نداری خبر لاله باغش

طغرل به جهانی ندهم مصرع بیدل ...

... گر نه ای عاشق مرو در دامن دشت جنون

داغ نبود در دلت از لاله حمرا چه حظ

تا توانی ساز اصلاح مزاج خود ولی ...

... بی تو به باغ و گلشن در آه و ناله بلبل

داغ است لاله را دل از حسرت جمالت

خون می خورد ز لعلت پیوسته شیشه مل ...

... به ذوق کوی او نآید به خاطر جنت حورم

مرا هرچند صحرای جنون چون لاله مسکن شد

ولی از الفت داغ غم او سخت مسرورم ...

... اگر خواهم سواد نسخه دیوان عشق او

به داغم گر رسد نوبت به برگ لاله بنویسم

مپرس از من حدیث گرمی آن لعل گلگونش ...

... تنگ آمد پیرهن این جامه بر تن می درم

داغ دل چون لاله سامان فنا تمهید شد

سبزه این باغ طغرل از خزان دارد ستم

... گر چند فتاده زمینم

داغم ز غم تو لاله آسا

چاک است ازان دل حزینم ...

... ماجرای عذاب می گویم

لاله آسا من از غمت داغم

خانه دل خراب می گویم ...

... نباشد حاصل عمرم به جز داغ جدایی ها

کجا سر بر زند جز لاله از خاک مزار من

چرا مهر بتان با عاشقان بوالهوس باشد ...

... خون بسته در دل غنچه را دیگر طرف سودای او

در دل هوای عشق او داغست چون من لاله هم

تیری کجا ننشسته است از نرگس شهلای او ...

دلبرم را هست گویا سیر صحرا آرزو

لاله را باشد از آن داغ سویدا آرزو

هر زمان مد نگه را رخصت نظاره کن ...

... یاسمن و نسترن رسته به صحن چمن

کرده به صحرا وطن لاله دل داغدار

باد صبا تا وزید غنچه دم از خنده زد ...

... قامت مینا برآر تا شود او شرمسار

لاله دعای قدح خواند بسی در چمن

پرده او را بدر جام جهان بین برآر ...

... مجلس جمشید دان بزم سکندر بخوان

لاله شده جام می آیینه رخسار یار

دور مه عارضش سلسله زلف او ...

... رقم کنید به لوحم که انت عاشق زار

کجا ز خاک مزارم دمد به جز لاله

ز بس که داغ دل من بود برون ز شمار

سوای لاله و گل دیگری شود پیدا

یقین که چشم به راه وی است نرگس وار ...

... بس که خوبان را همی آرد به خوبی در نظر

تا سیه شد لاله از دود چراغ غم دلش

از ستم های تو آخر شد به صحرا منزلش ...

... نه تنها گلشنی از هجرت ای گل داغ در گلشن

به رنگ لاله از عشق تو دیدم لاله رویان را

... از قاعده بو

در کشور خوبی نبود لاله عذارا

چون تو شه والا ...

یک دل آسوده در این باغ نیست

لاله ای نبود که او را داغ نیست

قتل تیهو بس که کار طغرل است ...