گنجور

 
۶۱۴۱

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲

 

... پیرایه از شراره و اخگر کنیم طرح

از زخم و داغ لاله و گل در نظر کشیم

از کوه و دشت حجله و منظر کنیم طرح ...

غالب دهلوی
 
۶۱۴۲

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶

 

... مردن ز رازداری شوقم نجات داد

صد رنگ لاله زار ز خاکم دمیده باد

نغزی و خودپسند ببینم چه می کنی ...

غالب دهلوی
 
۶۱۴۳

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰

 

غم من از نفس پندگو چه کم گردد

بر آتشم چو گل و لاله باد دم گردد

بدا معامله او بی دماغ و من بی دل ...

غالب دهلوی
 
۶۱۴۴

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸

 

... سنگ از گداز خویش به رویم گلاب زد

ای لاله بر دلی که سیه کرده ای مناز

داغ تو بر دماغ که بوی کباب زد ...

غالب دهلوی
 
۶۱۴۵

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲

 

... ز ناله ریخت جگرپاره های داغ آلود

چو برگ لاله که در گلشن از هوا ریزد

تبسمی ست به بالین کشتگان خودت ...

غالب دهلوی
 
۶۱۴۶

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶

 

... صله و مزد میندیش که در ریزش عام

لاله از داغ و گل از چاک به شبنم نرسد

بهره از سرخوشیم نیست دماغم عالی ست ...

غالب دهلوی
 
۶۱۴۷

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰

 

... به مژگان قطره خون غنچه ناچیده را ماند

ز بس کز لاله و گل حسرت ناز تو می جوشد

خیابان محشر دلهای خون گردیده را ماند ...

غالب دهلوی
 
۶۱۴۸

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷

 

... نقش هر شیوه در آیینه زانوی تو بود

لاله و گل دمد از طرف مزارش پس مرگ

تا چه ها در دل غالب هوس روی تو بود

غالب دهلوی
 
۶۱۴۹

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵

 

... چه پرسی کاین چنین داغ از کدامین تخم می خیزد

دلم از سینه بیرون آر و پیش لاله کاران بر

درین بیهوده میری آنچه با من در میان داری ...

غالب دهلوی
 
۶۱۵۰

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲

 

... تا کجا یارب فرو شست اشک من ظلمت ز خاک

لاله بی داغ از زمین روید به صحرایم هنوز

با تغافل بر نیامد طاقتم لیک از هوس ...

غالب دهلوی
 
۶۱۵۱

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۴

 

... وگر به سبحه ز شبنم به رشته گوهر کش

به لاله گوی که هان بسدین قدح درده

به مرغ گوی که هین خسروی نوا برکش ...

غالب دهلوی
 
۶۱۵۲

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۶

 

... وقت آرایش ایوان بهارست که باز

کوه از جوش گل و لاله بود معدن شمع

غالب از هستی خویش ست عذابی که مراست ...

غالب دهلوی
 
۶۱۵۳

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۷

 

... از خاک غرقه کف خونی دمیده ای

ای داغ لاله نقش سویدای کیستی

نشنیده لذت تو فرو می رود به دل ...

غالب دهلوی
 
۶۱۵۴

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۰

 

... عتاب من به بخت خویشتن بیجاست پنداری

گرستیم آنقدر کز خون بیابان لاله زاری شد

خزان ما بهار دامن صحراست پنداری ...

غالب دهلوی
 
۶۱۵۵

غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۷

 

زین رنگ که در گلشن احباب دمید

پژمرد گل و لاله شاداب دمید

در کلبه اقبال ترقی طلبان ...

غالب دهلوی
 
۶۱۵۶

غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۵

 

چون درد ته پیاله باقی ست هنوز

شادم که بهار لاله باقی ست هنوز

در کیش توکل غم فردا کفرست ...

غالب دهلوی
 
۶۱۵۷

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷

 

... پرده ز رخ گشاده ای داد کرشمه داده ای

داغ دگر نهاده ای لاله داغ دیده را

دل به نگاه اولین گشت شکار چشم تو ...

فروغی بسطامی
 
۶۱۵۸

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵

 

... آسوده دل آن است که در پرده غیب است

هم از رخ تو صحن چمن لاله به دامان

هم از خط تو باد صبا نافه به جیب است ...

فروغی بسطامی
 
۶۱۵۹

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸

 

... داغی است که در سینه صد چاک نهفتند

هر لاله که از خاک شهیدان تو برخاست

در کار فروبسته عشاق فکندند ...

فروغی بسطامی
 
۶۱۶۰

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱

 

نخست نغمه عشاق فصل گل این است

که داغ لاله رخان به ز باغ نسرین است

فغان ز دامن باغی که باغبان آنجا ...

فروغی بسطامی
 
 
۱
۳۰۶
۳۰۷
۳۰۸
۳۰۹
۳۱۰
۳۶۲