گنجور

 
غالب دهلوی

ای موج گل نوید تماشای کیستی؟

انگاره مثال سراپای کیستی؟

بیهوده نیست سعی صبا در دیار ما

ای بوی گل پیام تمنای کیستی؟

خون گشتم از تو باغ و بهار که بوده ای؟

کشتی مرا به غمزه مسیحای کیستی؟

یادش به خیر تا چه قدر سبز بوده ای

ای طرف جویبار چمن جای کیستی؟

از خاک غرقه کف خونی دمیده ای

ای داغ لاله نقش سویدای کیستی؟

نشنیده لذت تو فرو می رود به دل

ای حرف محو لعل شکرخای کیستی؟

با نوبهار این همه سامان ناز نیست

فهرست کارخانه یغمای کیستی؟

در شوخی تو چاشنی پرفشانی ست

بی پرده صید دام تپشهای کیستی؟

از هیچ نقش غیر نکویی ندیده ای

ای دیده محو چهره زیبای کیستی؟

با هیچ کافر این همه سختی نمی رود

ای شب به مرگ من که تو فردای کیستی؟

غالب نوای کلک تو دل می برد ز دست

تا پرده سنج شیوه انشای کیستی؟