نخست نغمهٔ عشاق فصل گل این است
که داغ لالهرخان به ز باغ نسرین است
فغان ز دامن باغی که باغبان آنجا
همیشه چشم امیدش به دست گلچین است
سپرده مرهم زخمم فلک به دست مهی
که صاحب خط خوشبوی و خال مشکین است
علاج نیست خلاص از کمند او ورنه
ز پای تا به سرم چشم مصلحت بین است
به عهد عارض گلگون او بحمدالله
که کار اهل نظر ز اشک دیده رنگین است
کسی که شهد محبت چشیده میداند
که تلخ از آن لب نوشین به طعم شیرین است
اسیر آن خط سبزم که مو به مو دام است
غلام آن سر زلفم که سر به سر چین است
به هر کجا که منم شغل اختران مهر است
به هر زمین که تویی کار آسمان کین است
سواد زلف تو مجموعهٔ شب و روز است
نگاه چشم تو غارتگر دل و دین است
قد تو وقت روش رشک سرو و شمشاد است
رخ تو زیر عرق شرم ماه و پروین است
فروغی از سخن دوست لب نمیبندد
که نقل مجلس فرهاد نقل شیرین است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات عاشقانه خود میپردازد و زیبایی گلها و عشق را توصیف میکند. او عشق را با تصویری از گلهای زیبا و داغ لالهها مقایسه میکند و به درد و امیدش در انتظار وصل معشوق اشاره میکند. شاعر از خط و زلف محبوب میگوید که او را اسیر کرده و دلش را به تمنا کشیده است. او همچنین خواص عشق را وصف میکند، از تلخی و شیرینی آن صحبت میکند و به چشمان معشوق که دلبری میکند، اشاره میکند. نغمهاش بر سر زبان است و در نهایت عشق را به عنوان نیرویی میشناسد که زندگی و زیبایی را میآفریند.
هوش مصنوعی: شعر به زیبایی و شوق عشق و گل اشاره دارد. در اینجا میگوید که صدای دلنواز عاشقان در فصل بهار و گلها به آواز عشق تبدیل میشود و زیبایی و جذابیت چهرههای محبوبان، مانند گلهای لاله، بیشتر از زیباییهای باغ نسرین است. یعنی شور و شوق عشق و زیبایی معشوق به قدری دلربا و شگفتانگیز است که حتی گلهای زیبای نسرین نیز در برابر آن کمنور به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: آه و ناله از فضای باغی که همیشه باغبانش منتظر است تا دیگری گلها را بچیند.
هوش مصنوعی: آسمان دردهای مرا به دست کسی سپرده که خط زیبایی دارد و نشانهای از زیبایی در چهرهاش نمایان است.
هوش مصنوعی: برای رهایی از چنگال او، راهی وجود ندارد. در واقع، از سر تا پای من، فقط چشمهایی هستند که به مصلحت و فایده نگاه میکنند.
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و زیبایی او، خدا را شکر که کار کسانی که اهل فهم و درک هستند، با اشک چشمشان رنگین و پر احساس است.
هوش مصنوعی: کسی که طعم محبت را چشیده باشد، میفهمد که حتی تلخیها هم در مقابل آن شیرینی دارند.
هوش مصنوعی: به دام آن خط زیبای سبز گرفتارم، و بنده آن موی بلند هستم که تمامش چین و تاب دارد.
هوش مصنوعی: هر جا که من باشم، فعالیت ستارهها عشق ورزی است و هر جا که تو هستی، کار آسمان انتقامجویانه است.
هوش مصنوعی: رنگ سیاه و زیبایی زلف تو نشاندهندهٔ شب و روز است و نگاه چشمانت قلب و ایمان مرا به چالش میکشد و میرباید.
هوش مصنوعی: قد و قامتی که تو داری، باعث میشود که سرو و شمشاد به تو غبطه بخورند. چهرهات هم با عرق شرم ماه و صورت پروین در میانجامد.
هوش مصنوعی: فروغی از صحبتهای دوست هرگز ساکت نمیماند، زیرا داستان عشق فرهاد و شیرین همیشه مورد توجه و جذاب است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بدان خدای که بر روی رقعه عظمت
کمیته بیدق حکمش هزار فرزین است
دو چاکرند همی صبح و شام بر در او
که آن یکی گهرافشان و این گهر چین است
سپهر زیر کف قهرمان قدرت اوست
[...]
چه گوهرست که کانش خُم دَهاقین است
به رنگ لالهٔ نَعمان و بوی نسرین است
به مجلس ملکان همنشین زیر و بم است
به بزم ناموران مونس ریاحین است
نه آینه است ولیکن درو بهدست بتان
[...]
ستیزه کن که ز خوبان ستیزه شیرینست
بهانه کن که بتان را بهانه آیینست
از آن لب شکرینت بهانههای دروغ
به جای فاتحه و کافها و یاسینست
وفا طمع نکنم زانک جور خوبان را
[...]
اگر تجارت بحر و سفینه میخواهی
سفینهای که در او بحرها بود این است
سفینهایست که گر صد هزار از آن خواهی
کنار بحر هزارش روان به یک چین است
مرا دماغ ز بویت هنوز مشکین است
دهان من به حدیث لب تو شیرین است
به باغ میکشدم آرزوی دیدارت
چه جای برگ گل وارغوان و نسرین است
به وقت خنده نظر کردهام به دندانت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.