گنجور

 
۴۱

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹۴

 

... این سلسله بگذار و کسی را بمشوران

در کوچه کوران تو یکی روز گذشتی

افتاد دو صد خارش در دیده کوران ...

مولانا
 
۴۲

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱۹

 

... ز آن سوی نظر نظاره کردن

در کوچه سینه ها دویدن

ای دل ز کجا رسید این دم ...

مولانا
 
۴۳

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶۷

 

... ناگه بکند چاهی ناگه بزند راهی

ناگه شنوی آهی از کوچه و بازاری

جان نقش همی خواند می داند و می راند ...

مولانا
 
۴۴

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴۶

 

... بس بود این قدر بدان گفتم

که درین کوچه آشنا داری

مولانا
 
۴۵

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۶

 

... عشق بود نقد ترا مشتری

چون به سر کوچه عشق آمدیم

دل بشد و من بشدم بر سری

مولانا
 
۴۶

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۷ - حمله بردن سگ بر کور گدا

 

... گور می گیرند یارانت به دشت

کور می گیری تو در کوچه بگشت

گور می جویند یارانت بصید

کور می جویی تو در کوچه بکید

آن سگ عالم شکار گور کرد ...

مولانا
 
۴۷

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۹ - دوم بار در سخن کشیدن سایل آن بزرگ را تا حال او معلوم‌تر گردد

 

... زو برون شو کرد و در لاغش کشید

گفت می خواهم درین کوچه زنی

کیست لایق از برای چون منی ...

مولانا
 
۴۸

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۷ - نواختن مجنون آن سگ را کی مقیم کوی لیلی بود

 

... کاین طلسم بسته مولیست این

پاسبان کوچه لیلیست این

همنشین بین و دل و جان و شناخت ...

مولانا
 
۴۹

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۵ - بوجود آمدن موسی و آمدن عوانان به خانهٔ عمران و وحی آمدن به مادر موسی کی موسی را در آتش انداز

 

... نامد او میدان که در وهم و شکیست

اندرین کوچه یکی زیبا زنیست

کودکی دارد ولیکن پرفنیست ...

مولانا
 
۵۰

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۱ - در بیان آنک عقل و روح در آب و گل محبوس‌اند هم‌چون هاروت و ماروت در چاه بابل

 

... نفخ صور حرص کوبد بر سگان

چون در آن کوچه خری مردار شد

صد سگ خفته بدان بیدار شد ...

مولانا
 
۵۱

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۰

 

... جز ناله که هر دمی هزار آید ازو

چندان گریم که کوچه ها گل گردد

نی روید و ناله های زار آید ازو

مجد همگر
 
۵۲

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶

 

... خواستم تا نظری بنگرم و بازآیم

گفت از این کوچه ما راه به در می نرود

جور معشوق چنان نیست که الزام رقیب ...

سعدی
 
۵۳

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۵۶ - مناجات

 

... باز رویی سوی مقام کنی

در ره و کوچه ها کجا پایی

بی گمانی بخانه باز آیی ...

سلطان ولد
 
۵۴

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۵

 

... روز نباشد در من بی رقیب

شب نبود کوچه من بی عسس

گر هوست بر سر من می زنند ...

حکیم نزاری
 
۵۵

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵۲

 

... چند ترا طلب کنم خانه به خانه در به در

چند گریزی از برم کوچه به کوچه کو به کو

حکیم نزاری
 
۵۶

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۳

 

... ترک همه نام و ننگ خود گفته

بر هر سر کوچه ی گلی دارم

بر خاک ز خون دیده بشکفته ...

حکیم نزاری
 
۵۷

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۹

 

بر کوچه ی او خواهم یک بار گذر کرده

ور شهر وجود خود اوباش به در کرده ...

حکیم نزاری
 
۵۸

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶۵

 

ای نوبهار خوبی از چهره تو وردی

وی خلد جاودانی از کوچه تو گردی

عشق تو را نشایند اشتردلان نازک ...

حکیم نزاری
 
۵۹

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱۵

 

... در ملک به هر شهر در افکنده خروشی

در شهر به هر کوچه در افکنده فغانی

گر پرده بر اندازد و طلعت بنماید ...

حکیم نزاری
 
۶۰

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۲۱ - اظهار بندگی کردن شاعر در پیشگاه شاه

 

... چون بود دولت تو پابرجا

کوچه سردار روزگار چه پا

روزگار ار به برگ و ساز آید ...

حکیم نزاری
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۴۹