بر کوچه ی او خواهم یک بار گذر کرده
ور شهر وجود خود اوباش به در کرده
در کنج خراباتی بر هر طرفی لاتی
با توست ملاقاتی بی میل نظر کرده
تا کی برَد از راهم اندیشه ی کوتاهم
یک باره همی خواهم با عقل دگر کرده
ماییم و غرامت را بربسته علامت را
پیکان ملامت را از سینه سپر کرده
در واقعه ای مشکل شب ها همه بی حاصل
در چشم قرارِ دل مکحول سهر کرده
با عکس جمال او یعنی که خیال او
تکرار وصال او شب تا به سحر کرده
ماییم و دلی مسکین نه کفر در او نه دین
بر بوی لب شیرین ابری ز شکر کرده
بی چاره نزاری هان بآزای زخود پنهان
خود را و مرا برهان زین هر دو گذر کرده
تا چند ز جان و تن تن می زن و جان می کن
در خرمن هستی زن این آتش بر کرده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگری از عشق و اشتیاق به معشوق است. شاعر در تلاش است تا با گذر از کوچههای یاد معشوق، احساسات و یادها را زنده کند. او به دوگانگی بین عقل و احساس اشاره میکند و از درون خود که درگیر غم و دلتنگی است، سخن میگوید. دلش نه به کفر گرایش دارد و نه به دین، بلکه صرفاً به بوی شیرین لب معشوق فکر میکند. در نهایت، شاعر از دردی نهانی صحبت میکند که او را به شدت آزار میدهد و خواهان رهایی از این وضعیت است. او همچنان در تلاش است تا از این زندگی پرچالش عبور کند.
هوش مصنوعی: میخواهم یک بار از کوچهاش بگذرم، حتی اگر تمام جمعیت دنیای خودم را دور کرده باشم.
هوش مصنوعی: در یک گوشه از میخانه، هر طرف افرادی نااهل و ولگرد با تو ملاقات میکنند و بدون علاقه به تو نگاه میکنند.
هوش مصنوعی: تا کی باید به خاطر فکرهای سطحی و کوتاهمدتم از راهم دور باشم؟ میخواهم یکباره با عقل و درک جدیدی تغییر کنم.
هوش مصنوعی: ما در حال تحمل هزینهای هستیم و نشانههای این هزینه را به خود گرفتهایم. مانند تیر ملامت که از سینهی ما بیرون آمده و ما به نوعی از خود دفاع میکنیم.
هوش مصنوعی: در واقع در شبهای سخت و دشوار، همه چیز بیثمر و بیمعنا به نظر میرسد و دل پر از عشق و عشقآور به خواب رفته است.
هوش مصنوعی: این بیت بیان میکند که با دیدن تصویر زیبایی او، گویی خیال وصال و دیدار او شب تا صبح در ذهن تکرار میشود. به عبارتی، تصویر او باعث میشود که تمام شب در تفکر و آرزوی وصالش سپری شود.
هوش مصنوعی: ما هستیم و دلی غمگین که نه به کفر وابسته است و نه به دین. دل ما به خاطر بوی خوش لب شیرین همچون ابری که از شکر تهیه شده، شاداب و خوشحال میشود.
هوش مصنوعی: ای بیچاره، خودت را از مخفیگاهها و مشکلاتت آزاد کن و مرا هم از این دو گذرگاه رها کن.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که از جان و تن خود میکافتی، حالا دست از این کار بردار و بر آتش زندگیات بدمی. این آتش را درون خودت روشن کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترسا بچهای دیدم زنار کمر کرده
در معجزهٔ عیسی صد درس ز بر کرده
با زلف چلیپاوش بنشسته به مسجد خوش
وز قبلهٔ روی خود محراب دگر کرده
از تختهٔ سیمینش یعنی که بناگوشش
[...]
ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده
اندیشه تو هر دم در بنده اثر کرده
ای هر چه بیندیشی در خاطر تو آید
بر بنده همان لحظه آن چیز گذر کرده
از شیوه و ناز تو مشغول شده جانم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.