گنجور

 
۵۶۰۱

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱

 

... ز پای تا به سرم نیست عضو بی گل داغت

از این چمن منم امروز لاله زار مشخص

نه حاصلی نه نمودی نه سایه ای و نه سودی ...

قصاب کاشانی
 
۵۶۰۲

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹

 

تنها نه دل لاله کباب است در این باغ

مرغ سحری در تاب و تاب است دراین باغ ...

... از باد صبا مست و خراب است در این باغ

مستانه گل و لاله و شمشاد برقصند

اطراف چمن عالم آب است در این باغ

بر روی عروسان گل و لاله ز شبنم

هر قطره که بینی تو گلاب است در این باغ ...

قصاب کاشانی
 
۵۶۰۳

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۹

 

... بلبل گستان باغ ویم

به تماشای لاله زار قسم

دل و جان هر دو باختم یکجا ...

قصاب کاشانی
 
۵۶۰۴

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹

 

ساقی کجاست کز می گلگون نشسته باشیم

چون داغ لاله تا کی در خون نشسته باشیم

شاید که آشنایی ما را کند نوازش ...

قصاب کاشانی
 
۵۶۰۵

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶

 

... روز اول بسته بر مویی مصور بال من

همچو داغ لاله از بی حاصلی در این چمن

می نماید تیره بختی در قبال آل من ...

قصاب کاشانی
 
۵۶۰۶

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۲

 

... پیوند کرده باغبان نیمی از این نیمی از آن

در گلشن خوبی شده از لاله و گل عارضت

ای دل نواز عاشقان نیمی از این نیمی از آن ...

... آسان گرفتن کی توان نیمی از این نیمی از آن

زد از جمال لاله گون وز چشم مست پرفسون

قصاب را آتش به جان نیمی از این نیمی از آن

قصاب کاشانی
 
۵۶۰۷

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۴

 

... از آن جمع است ما را دل که از دل ها خبر داری

در این گلشن ز رنگ لاله و گل گشت معلومم

که در هر گوشه چندین چون من خونین جگر داری ...

قصاب کاشانی
 
۵۶۰۸

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۳

 

... در این محنت نصیبی ها غمم یار است پنداری

به جای سبزه ز آب دیده ما لاله می روید

مدار کشت ما با چشم خون بار است پنداری ...

قصاب کاشانی
 
۵۶۰۹

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - جولان حسن

 

... چندین هزار غنچه پژمرده در کفن

از لاله تا به نرگس و از سبزه تا چمن

در انتظار چشمه حیوان حسن توست ...

قصاب کاشانی
 
۵۶۱۰

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - تغافل

 

... ز خط عرق فشانت به بنفشه ریخت ژاله

به چمن سرای عشق از گل سرخ تا به لاله

همه رنگ داری اما گل مدعا نداری ...

قصاب کاشانی
 
۵۶۱۱

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - دامان رقیب

 

... ریشه بر هر جگر انداخته ای یعنی چه

چهره چون لاله ز می ساخته ای یعنی چه

ماه من پرده برانداخته ای یعنی چه ...

قصاب کاشانی
 
۵۶۱۲

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰

 

... رضا باغی بود کآنجا ز آتش سبزه می روید

چو خطی کز عذار لاله رخساران شود پیدا

چکد حسرت ز سر تا پایم آن حال دگرگونم ...

مشتاق اصفهانی
 
۵۶۱۳

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸

 

... کند کی رحم بر حال دلم مستی که گر سوزد

چو داغ لاله ز آتش برنمیدارد کبابش را

ره و رسم وفا میجویم از طفل نو آموزی ...

مشتاق اصفهانی
 
۵۶۱۴

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴

 

... آن باده کشانیم که جز خون جگر نیست

همچون قدح لاله ایاغ دل ما را

گورنگ ترا دیده ما ننگرد ایگل ...

مشتاق اصفهانی
 
۵۶۱۵

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳

 

یک گل بساحت چمن و طرف باغ نیست

کز غیرت عذار تو چون لاله داغ نیست

دارم ز ساغر تهی فقر سر خوشی ...

مشتاق اصفهانی
 
۵۶۱۶

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

... کرده اند از غمت آنان جگرم خون ایگل

که ترا لاله رخ و غنچه دهان ساخته اند

نتوانم که کنم قطع نظر از دو لبت ...

مشتاق اصفهانی
 
۵۶۱۷

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۷

 

... ز حال دیده شب زنده دار من دارد

رود به باغ و نبیند به لاله مشتاق

که آن نشان دل داغدار من دارد

مشتاق اصفهانی
 
۵۶۱۸

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴

 

آن خط چون سبزه به بین آن رخ چون لاله نگر

هاله نگر ماه ببین ماه ببین هاله نگر

ژاله فشان از عرق آن عارض چون لاله نگر

ژاله نگر لاله ببین لاله ببین ژاله نگر

رفت و کنون شام و سحر تا در او از دل من ...

مشتاق اصفهانی
 
۵۶۱۹

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۷

 

... گفتی که در آغوش تو جا کرده درین باغ

شمشاد قدی لاله عذاری نه و هرگز

اشکم که برآورده هزار آینه از زنگ ...

مشتاق اصفهانی
 
۵۶۲۰

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱

 

... شهید عشق را باید ز خون آرایش تربت

ز خاک ای لاله وای گل مروییدم مروییدم

به صحرای محبت گشت گم مشتاق و می گوید ...

مشتاق اصفهانی
 
 
۱
۲۷۹
۲۸۰
۲۸۱
۲۸۲
۲۸۳
۳۶۲