گنجور

 
۵۲۱

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۸ - در مذمت شعر و شاعری و فضیلت علم و حکمت

 

ای برادر بشنوی رمزی ز شعر و شاعری

تا ز ما مشتی گداکس را به مردم نشمری ...

انوری
 
۵۲۲

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶۴ - در تجدید لقب موئیدالدین مودودشاه

 

ای برادر نسل آدم را خدی از روی لطف

نامها دادست پیش ازتر و خشک و گرم و سرد ...

انوری
 
۵۲۳

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۷ - فی الاشتیاق

 

... نیل شب برعزار روز کشید

کین برادر ندید یک لحظه

بی شما راحت و نخواهد دید ...

انوری
 
۵۲۴

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۲

 

ای برادر پند من بشنو اگر خواهی صلاح

در معاش خویش بر قانون من کن یک مدار ...

انوری
 
۵۲۵

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۵۸

 

ای از برادر و پدر افزون دوبار صد

وز تیر آسمان بتازی چهار کم ...

انوری
 
۵۲۶

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۶۷

 

... زیرکان این مثل نکو زده اند

طلب الغایه ای برادر شوم

انوری
 
۵۲۷

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۸۲ - در شکایت اهل زمان

 

... خر و روباهشان بود یکسان

زان همی ترسم ای برادر من

که چو خر برنهندمان پالان ...

انوری
 
۵۲۸

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵۷ - در عذر قی کردن در مجلس شراب گفته

 

ای برادر گر مزاج از فضله خالی آمدی

آدمی پس یا ملک یا دیو بودی یا پری ...

انوری
 
۵۲۹

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۸۸ - در حکمت و موعظه

 

... بینی اندر نیمه دیگر چو اندر وی روی

ای برادر خویشتن را صفه ای دان همچنان

هم به سقفی نیک عالی هم به بنیادی قوی ...

انوری
 
۵۳۰

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۰

 

... از خواجه به تازگی برآید کاری

دوران شماست ای برادر آری

ما را به سه چار و پنج خدمت داری

انوری
 
۵۳۱

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح فخرالموک برادر پادشاه

 

... این یامین ملک تا جاوید

عدت یوسف برادر باد

ذات پاکش که عالم معنیست ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۵۳۲

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح اقصی القضاه رکن الدین صاعد

 

... موسی بادت قوام الدین همیشه پیش رو

تا چو هارون قوت پشت برادر می شود

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۵۳۳

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۸ - اثیرالدین ابهری در مدح جمالدین گوید

 

... از دانش بحر وبر چه خیزد

نادانی و دولت ای برادر

زین دانش بی خطر چه خیزد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۵۳۴

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در نکوهش دنیا

 

... همدل موری نیی پیشانی شیران مخار

چند سختی با برادر ای برادر نرم شو

تا کی آزار مسلمان ای مسلمان شرم دار ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۵۳۵

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۸ - در مدح صدر سعید ابوالفتوح قوام الدین

 

... همچنین بادی در دولت و عز

قوت پشت برادر گشته

هر زمانی بمکان هر دو ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۵۳۶

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۲ - در مدیح

 

... چونانکه ترا باید پیوسته چنان باد

پشت تو قوی باد بدین صدرل و برادر

جان و دل بدخواه شما هر دو پر آذر

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۵۳۷

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۵ - در مدح اقضی القضاة رکن الدین صاعد

 

... امن در هر جا سپر افکنده بدبر روی آب

تا برادر تیغ بر روی برادر میکشید

گاه خنجر از زبانش جرم آتش می نمود ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۵۳۸

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰

 

... کشته شده به تیغ کمینه غلام تست

او بود و یک برادر و آب آر و دست شوی

او شد ز دست و پای برادر به دام تست

پیوسته کار فتح ز تو با نظام باد ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۵۳۹

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲

 

... که بدو مملکت و افسر سنجر گیرند

پدر اسکندر ثانی و برادر سلطان

اصل شاهان ز پدر یا ز برادر گیرند

خسروا عدل تو جاییست که در خطه ملک ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۵۴۰

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۹

 

... زودتر خر که به هیچ ارزانم

با برادر سخن بنده بگوی

که درین درد تویی درمانم ...

مجیرالدین بیلقانی
 
 
۱
۲۵
۲۶
۲۷
۲۸
۲۹
۹۵