گنجور

 
انوری

ای برادر نسل آدم را خدی از روی لطف

نامها دادست پیش ازتر و خشک و گرم و سرد

هر کسی را کنیت و نام و لقب در خورد اوست

پس در آوردست‌شان اندر جهان خواب و خورد

حاسدا مودود شاه ناصرالدین را لقب

گرموئید شد تو زین معنی چرا باشی به درد

دان که او را نعمت دیگر نو نیامد زاسمان

زانکه از روز ولادت خود موئید بود مرد

بیش از این چیزی دگر حادث نشد در نام او

آن به نیکونامی اندر جملهٔ آفاق فرد

چون پدر مودود نامش کرد تایید خدای

از سیم حرف و چهارم حرف او یک حرف کرد

باد نامش درجان باقی وذاتش همچو نام

ملک گیتی دستگاه و حفظ مردان پایمرد