صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۲۶
... از گرز و تیغ و دشنه و تیر و سنان گذشت
در موج اشک و خون گلو تشنه جان سپرد
وز پیش چشمش آن دو سه نهر روان گذشت ...
... مردان به خاک و خون همه خفتند تشنه کام
با آنکه موج اشک زنان از میان گذشت
تنها به راه دوست نه دست از حرم کشید ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحهها » شمارهٔ ۲
... به سیلاب سرشک و سوز آهم پدر
سرشکم موج خون انگیخت بر خاک
فغانم برد دود دل بر افلاک ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحهها » شمارهٔ ۱۷
... آه آتشبار شمع محفلم
آه کز موج سرشک تشنگان
کشتیم بشکست و دور از ساحلم ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحهها » شمارهٔ ۳۳
... کیفر کردار آن کافر دلان راجویم از حق
فوج دریا موج کیوان اوج انجم انتظامی
آتش روی آب آهن سنگ سندان تاب خارا ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحهها » شمارهٔ ۳۵
... بند بر پا تیغ بر سر هر قدم آشوب شامی
هر نفس خون ها ز خاک ار موج ها تازد به گردون
هم چنان این قتل را صورت نبندد انتقامی ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحهها » شمارهٔ ۴۱
... کی خبرش ز حال من پای نرفته در گلی
لطمه ی موج غم بود رنج فزای هردلی
عیش کند چو آدمی رخت کشد به ساحلی ...
... تا سر تو جدا ز تن سر به بدن وبال من
بعد تو انتصاب جان موجب انفعال من
یاد تو از روان من نام تو از مقال من ...
وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵
... ز هیچکس نپذیرد به هیچگونه علاج
چنان به موج درآمد فضای بحر محیط
که اصل بحر نهان شد ز کثرت امواج ...
وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰
... تربت منصور چون رسید به دریا
نقش انا الحق ز موج آب برآمد
بحر حقیقت نمود جنبشی از خویش
موج پدید آمد و حباب برآمد
شاهد مقصود وحدت از رخ زیبا ...
وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱
... هر که گردد نوح عشقش ناخدا
ایمنی از موج طوفانش دهند
هر که از ظلمات تن خود بگذرد ...
وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲
... اگر به قدرت خود پی برد دمی انسان
زند چو بحر خروشنده موج بر ساحل
شوی مقرب درگاه کبریا وحدت ...
وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶
... گل شود شاداب و خندان در چمن از شبنمی
بر کشد از دل خروش از موج اشکم وحدتا
گر کسی دیده ست امواجی خروشان از یمی
بلند اقبال » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - دراحوال خود گوید
... ز آتش غم بسوختم وز اشک
جای در سیل موج زن دارم
من سلیمانم وز گردش دهر ...
... تو ندانی رموز عشق مگر
هر چه موجود گشت گشت ازعشق
عشق دارد به هر وجودمقر ...
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۸ - ذکر شهادت حضرت شاهزاده علی اکبر
... سوی بزم رزمگه سرشار و مست
موج تیغ آن سلیل ارجمند
لطمه بر دریای لشگرگه فکند ...
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۲۰ - آمدن فرشتهٔ نصرت به یاری آن حضرت
... کی برد بر سایه پروردش پناه
گر مرا دریای فضل آید به موج
خیزد از هر سو فرشته فوج فوج ...
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۴۰ - ذکر ورود اهل بیت رسالت به مدینهٔ طیبه
... خاک نیل و دجله و جیهون گریست
موج بحر از گریه طوفان خیز شد
رعد نالان گشت و سیل انگیز شد ...
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰
... دلبر ز دست می رود ای دل به پای خیز
گرداب هایل و شب تاریک و بیم موج
پی شد امید ساحلم ای دیده خون بریز ...
... دل جلوه گاه حسن چه حاجت به تیغ تیز
از موج خیز طعنه نترسد غریق عشق
دوزخ چشیده را چه غم از هول رستخیز ...
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳
... ز در صلح در آید بتوان بست به هم
به کدامین طرف ای موج روانی که دگر
زورقی نیست درین بحر که نشکست به هم ...
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲ - در مراثی مولی الکونین حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام فرماید
... کای رایت هدی تو چرا سرنگون شدی
در موج خون چگونه فتادی و چون شدی
ای دست حق که علت ایجاد عالمی ...
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۱۳ - زبان حال از قول جناب سکینه علیها سلام بذوالجناح
... خواهد آرد آب شود خاک در عالم نایاب
طعنه بر لجۀ تیار زند موج سراب
دیدۀ کشته مگر تشنه لبش بر لب آب ...
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵۴ - در مدح حضرت علی ابن موسی الرضا
... حیران بورطه عظمت کشتی خرد
نی موج را نهایت نی بحر را کنار
مرآت حق نماست سراپا وجود تو ...