گنجور

 
۴۵۴۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳۰

 

... مرا کوه غم از دل سیر صحرا بر نمی دارد

که من چون لاله داغ کوه و صحرای دگر دارم

نه مجنونم که چشم آهوان سازد نظر بندم ...

صائب تبریزی
 
۴۵۴۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳۴

 

... ز غربت دیگران را داغ اگر بر دل بود صایب

به دل چون لاله من داغ غریبی در وطن دارم

صائب تبریزی
 
۴۵۴۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۴۸

 

... گره وا می کنم از کار مردم تا دمی دارم

شکوه لاله ام را کوه و صحرا برنمی تابد

که در هر نقطه داغی سواد اعظمی دارم ...

صائب تبریزی
 
۴۵۴۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۵۶

 

ز جام بیخودی چون لاله مست از خاک بر خیزم

ز مهد غنچه چون گل با دل صد چاک بر خیزم ...

صائب تبریزی
 
۴۵۴۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۷۰

 

... که چون خورشید تابان من به یک پیمانه سرگرمم

به یک آتش چو داغ لاله می سوزم درین گلشن

نه هر شمعی تواند کرد چون پروانه سرگرمم ...

صائب تبریزی
 
۴۵۴۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۷۴

 

... کمربستن به خون خلق زنارست می دانم

نمی سازد فروغ لاله و گل آب دلها را

چراغی در ته دامان گلزارست می دانم ...

صائب تبریزی
 
۴۵۴۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۸۲

 

... به از همصحبت شایسته اکسیری نمی باشد

ز قرب لاله از یاقوت رنگین تر شود شبنم

به چشم پاک آسان است تسخیر نکورویان ...

... در آن گلشن که از می چهره را چون گل برافروزی

به روی آتشین لاله خاکستر شود شبنم

به چشم عندلیب از جمله تردامنان باشد ...

صائب تبریزی
 
۴۵۴۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۰۲

 

... به سبکدستی تسلیم شکر ساخته ام

منم آن لاله که از نعمت الوان جهان

با دل سوخته و خون جگر ساخته ام ...

صائب تبریزی
 
۴۵۴۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۱۹

 

... سالها بستر خود خار مغیلان کردم

سوخت چون لاله نفس در جگر خونینم

قطع این وادی خونخوار نه آسان کردم ...

صائب تبریزی
 
۴۵۵۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۲۱

 

... شبنمی نیست درین باغ به محرومی من

که دلم خون شد و بر لاله عذاری نزدم

دهشت سختی این راه گره کرد مرا ...

... گرچه سر حلقه دلسوختگانم چون داغ

ناخنی بر جگر لاله عذاری نزدم

تیر تخشی طمع از شیر شکاران دارم ...

صائب تبریزی
 
۴۵۵۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳۰

 

جگری سوخته چون لاله ایمن دارم

چون نسوزم که سر داغ به دامن دارم ...

صائب تبریزی
 
۴۵۵۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳۴

 

... نیستم موج که سجاده بر آب اندازم

لاله ای نیست صباحت که مرا گرم کند

چه بر این آتش افسرده کباب اندازم ...

صائب تبریزی
 
۴۵۵۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۵۲

 

... گل رخسار تو داغ از نگه گرم شود

لاله را چون طرف چهره آل تو کنم

از لطافت گل رخسار ترا نیست مثال ...

صائب تبریزی
 
۴۵۵۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۵۶

 

... من که از خون جگر نشأه می می یابم

لاله گون روی خود از باده گلگون چه کنم

سازگاران جهان را دل ازو پر خون است ...

صائب تبریزی
 
۴۵۵۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۶۲

 

... بوسه می خواهم و از کنج دهن می خواهم

خون من لاله و گل نیست که پامال شود

خونبهای خود از آن عهد شکن می خواهم ...

صائب تبریزی
 
۴۵۵۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۶۳

 

... از مروت نبود روی ز ما پوشیدن

ما که با داغی از آن لاله ستان ساخته ایم

هوس بوسه زیاد از دهن ساغر ماست ...

صائب تبریزی
 
۴۵۵۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷۹

 

... چهره زرد سپند نظر بدبین است

ورنه در پرده دل لاله ستانی داریم

می چریم این که درین دشت به غفلت شب و روز ...

صائب تبریزی
 
۴۵۵۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۹۳

 

... مگر نسیم به گلزار بوی زلف تو برد

که خون لاله و گل گشت مشک ناب تمام

کسی نظر ز سراپای او کجا فکند ...

صائب تبریزی
 
۴۵۵۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۹۵

 

... نظر سیاه نسازم به مرهم دگران

چو لاله با جگر داغدار ساخته ام

به من دورویی مردم چه می تواند کرد ...

صائب تبریزی
 
۴۵۶۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۹۶

 

... که سر چو رشته برون از دل گهر زده ام

به تر دماغی من نیست لاله ای امروز

که یک دو جام ز خونابه جگر زده ام ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۲۲۶
۲۲۷
۲۲۸
۲۲۹
۲۳۰
۳۶۲