ز جام بیخودی چون لاله مست از خاک بر خیزم
ز مهد غنچه چون گل با دل صد چاک بر خیزم
نه سروم کز رعونت سبزه را در زیر پامانم
چمن از خاک برخیزد چو من از خاک برخیزم
مرا هر شمع چو پروانه از جا در نمی آرد
مگر از جا به ذوق شعله ادراک برخیزم
مرا زافسردگی در تنگنای سنگ مردن به
که چون آتش به امداد خس و خاشاک برخیزم
چو شبنم کرده ام گردآوری خود را درین گلشن
به اندک جذبه ای از هستی خود پاک برخیزم
مرا با خاکساریهاست پیوندی درین گلشن
که می پیچم به خود تا از زمین چون تاک برخیزم
شلاین تر ز خون ناحقم در هر چه آویزم
نه گردم کز بر افشاندن از آن فتراک برخیزم
نخوابیده است با کین کسی هرگز دل صافم
ز بستر چون دعا از سینه های پاک برخیزم
دل بی غم زمین شوره باشد تخم پاکم را
بسامان همچو آه از سینه غمناک برخیزم
نه زنگم کز گرانجانی به خاطرها گران باشم
سبک چون عکس از آیینه ادراک برخیزم
من آن ابرم که در چشم گهرها آب نگذارم
ز هر بحری که با این دیده نمناک برخیزم
ز رشک بیقراران سوختم کو آتشین رویی
که من هم چون سپند از جای خود چالاک برخیزم
مرا از گوشه خلوت مخوان در مجلس عشرت
چه افتاده است بنشینم خجل غمناک برخیزم
مرا چون سبزه زیر سنگ دارد آسمان صائب
شوم سر وی اگر از سایه افلاک برخیزم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز جا نتوانم از کم نشئگی چالاک برخیزم
به هر سو چنگ محکم سازم و چون تاک برخیزم
چنان ز آلایش مژگان تر دامن گرانبارم
که سست از جا چو نور دیده نمناک برخیزم
به صافی مشربان صحبت گزیدم صاف باید شد
[...]
به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک برخیزم
نشینم غنچه و چون گل، گریبان چاک برخیزم
غبار من فرو خفته ست در راهت، به امیدی
اگر پا بر سر خاکم نهی؛ از خاک برخیزم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.