چند خود را زخیال تو به خواب اندازم ؟
چند از تشنه لبی سنگ در آب اندازم؟
در نهانخانه محوست عبادتگاهم
نیستم موج که سجاده بر آب اندازم
لاله ای نیست صباحت که مرا گرم کند
چه بر این آتش افسرده کباب اندازم؟
چند در پرده توان مشق نظر بازی کرد؟
طرح نظاره به آن روی نقاب اندازم
من که بر چشم خود از نور شرر می لرزم
به چه جرأت ز جمال تو نقاب اندازم؟
منت آب خضر سوخت مرا، نزدیک است
که نفس سوخته خود را به سراب اندازم
تلخیی نیست که بر خود نتوان شیرین کرد
به که مهر لب او را به شراب اندازم
چند در شعر کنم عمر گرامی را صرف؟
چند ازین گوهر نایاب در آب اندازم
به که کوتاه کنم زلف سخن را صائب
رگ جان را چه ضرورست به تاب اندازم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و درونی شاعر درباره عشق و جستجوی معشوق میپردازد. شاعر نگران از دلباختگی و تشنگی عشق است و در تلاش است تا به نوعی از دردهای درونی خود رهایی یابد. او به تصویرهای زیبایی از عشق و جستجو در جهان میپردازد، اما در عین حال با نداشتن امید و ناامیدی مواجه است. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که زندگی و زمان را در شعر و اندیشه خود تلف نکند و به دنبال سرنوشتی بهتر باشد. این شعر نمودی از پیچیدگیهای عاطفی و فلسفی انسان در مواجهه با عشق و زندگی است.
هوش مصنوعی: چند بار میتوانم خود را با خیال تو در خواب ببرم؟ چند بار میتوانم در حالی که تشنهام، سنگی را به آب بیندازم؟
هوش مصنوعی: در دل خود و در عمیقترین حالت وجودم، محل عبادت و بندگی من نه در ظاهر و نه در مکانهای مشخص است، بلکه به مانند موجی که بر روی آب حرکت میکند، در جستجوی عمق و حقیقت، سجادهام را بر روی آن آب میگسترانم.
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از این است که هیچ گل زیبایی وجود ندارد که بتواند احساس شوق و گرما را در دل راوی بوجود آورد. در نتیجه، او به این فکر میکند که با وجود این فقدان، چه فایدهای دارد که بخواهد در این شعلههای سرد و افسرده دلش چیزی بپزد یا بهبود ببخشد.
هوش مصنوعی: چند بار میتوان در حجاب و از پشت پرده به تماشای عشق پرداخت؟ من میخواهم تصویر زیبایی او را به نمایش بگذارم و نشان دهم.
هوش مصنوعی: من که به خاطر نور خیرهکنندهای که از چشمانم میتابد، دچار لرزش میشوم، چگونه میتوانم با جرأت از زیبایی تو پرده بردارم؟
هوش مصنوعی: هزینه و زحمت در طلب چیزی ارزشمند و گرانبها، مرا به حدی خسته و دلسرد کرده که ممکن است به ناامیدی و بیفایده بودن تلاشهایم فکر کنم و همه چیز را رها کنم.
هوش مصنوعی: هیچ تلخیای وجود ندارد که نتوان آن را به شیرینی تبدیل کرد؛ بهتر است مهر و محبت او را با شراب نوشید.
هوش مصنوعی: چقدر از زمان ارزشمندم را صرف سرودن شعر کنم؟ چقدر از این گوهرهای کمیاب را در آب بیهوده بیفکنم؟
هوش مصنوعی: آیا بهتر نیست که در صحبتهایم اختصار کنم؟ چرا باید رگ جان را به درد بیاورم و دلم را آزرده کنم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خرقه بر آتش و سجاده در آب اندازم
خویشتن را به خرابات خراب اندازم
بانگ ابریشم ازین خرقهٔ پشمینه به است
چنگ در خرقه زنم، پیش رباب اندازم
چارچوب تنم از آتش دل پاک بسوخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.