گنجور

 
۴۲۱

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - مطلع دوم

 

... وز پی حاجش دلیل ره فراوان دیده اند

بادیه بحر است و بختی کشتی و اعراب موج

واقصه سرحد بحر و مکه پایان داده اند ...

خاقانی
 
۴۲۲

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۴ - قصیده

 

... دست قضا به بنگه آخر زمان کشید

آزاده غرق غصه و سفله ز موج غم

آزاد رست و رخت امان بر کران کشید ...

خاقانی
 
۴۲۳

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۸ - خاقانی این قصیده را در مرثیهٔ فرزند خویش امیر رشید الدین سروده و آن را ترنم المصائب گویند.

 

... باد غم جست در لهو و طرب بربندید

موج خون خاست در بهو و طرر بگشایید

سر سر باغچه و لب لب برکه بکنید ...

خاقانی
 
۴۲۴

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۹ - مطلع دوم

 

... بامدادان همه شیون به سر بام برید

ز آتشین آب مژه موج شرر بگشایید

پس آن کعبه دل جان چو حجر نگذارید ...

خاقانی
 
۴۲۵

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۶ - در ستایش ملک الرسا شمس الدین محمودبن علی

 

... و اینک ببین بحیره ارجیش قطره ای است

از موج بحر در یتیم آور سخاش

نشگفت اگر بحیره ارجیش بعد از این ...

... خط کفش به صورت جوی است و جوی نیست

بحری است لیک موج زن از گوهر سخاش

دست سخاش بین شده صورتگر امید ...

خاقانی
 
۴۲۶

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۸ - مطلع دوم

 

... هان بادیه نگه کن و هان ناقه بنگرش

دریای پر عجایب وز اعراب موج زن

از حله ها جزیره و از مکه معبرش ...

خاقانی
 
۴۲۷

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۹ - مطلع سوم

 

... همت به پشت پای زده ملک سنجرش

خاک منی ز گوهر تر موج زن چو آب

از چشم هر که خاکی و آبی است گوهرش ...

خاقانی
 
۴۲۸

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۸ - در رثاء امام محمد بن یحیی خراسانی و خفه شدن او به دست غزان

 

... ای تنگ حوصله چه کنی تنگنای خاک

این عالمی است جافی و از جیفه موج زن

صحرای جان طلب که عفن شد هوای خاک ...

خاقانی
 
۴۲۹

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۸ - در شکایت از روزگار و مدح پیغمبر بزرگوار و یاد از کعبهٔ معظمه

 

... طوفان خون ز صخره صما برآورم

دریای سینه موج زند ز آب آتشین

تا پیش کعبه لولوی لالا برآورم ...

خاقانی
 
۴۳۰

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۴ - مطلع سوم

 

... دانم و داند خرد پاک تو

موج محیط از تری ناودان

خسته دلم شاید اگر بخشدم ...

خاقانی
 
۴۳۱

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۵ - مطلع سوم

 

... در جزیره رانده یک دریا ز خون روسیان

موج از آن دریای خون کوه کلان انگیخته

کشتی از بس زار گشته کشت زاری گشته لعل ...

خاقانی
 
۴۳۲

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۵ - در حال بیماری به اشتیاق خراسان

 

... قمع آن را که کند کوه پناه

موج طوفان شوم انشاء الله

ملک عزلت طلبم و افسر عقل ...

خاقانی
 
۴۳۳

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱

 

... دریای غمم کدام آرام و چه خواب

در دل بود آرام و خیالی هر موج

در دیده خیال خواب شد نقش بر آب

خاقانی
 
۴۳۴

خاقانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - در مدح جلال الدین اخستان شروان شاه

 

... طاس چو بحر بصره بین جزر و مدش به جرعه ای

ساحل خاک را ز در موج عطای نو زند

بزم چو هشت باغ بین باده چهار جوی دان ...

... شیردلان ز نیزه ها بیشه فزای معرکه

قلزم تیغ ها زده موج به فتح باب کین

زاده ز موج تیغ ها صاعقه زای معرکه

تیغ کبود غرق خون صوفی کار آب کن ...

خاقانی
 
۴۳۵

خاقانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - در مدح خاقان اعظم جلال الدین شروان شاه اخستان

 

... کشتی است قدح گویی دریاست در آن کشتی

وز موج زدن دریا کهسار نمود آنک

خط بر لب ساغر بین چون خط لب ساقی ...

خاقانی
 
۴۳۶

خاقانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۶ - در مدح جلال الدین شروان شاه اخستان

 

... پیشتر نوک نیشتر برکش

موج خون منت به کعب رسید

دامن حله بیشتر برکش ...

خاقانی
 
۴۳۷

خاقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - در مدح سلطان جلال الدین ابو المظفر شروان شاه اخستان

 

... گرنه دریاست گوهر تیغش

موج خون چون زند سر تیغش

کوه را چون سفینه بشکافد

موج دریای اخضر تیغش

زهره از حلق اژدهای فلک ...

خاقانی
 
۴۳۸

خاقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۹ - در مرثیهٔ فرزند خود رشید الدین

 

... ز آب آتش زده کز دیده رود سوی دهان

تنگنای نفس از موج شرر بربندیم

چون قلم سرزده گرییم به خوناب سیاه ...

خاقانی
 
۴۳۹

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات عربی » قصیده

 

... نفسی بتبریز اختیار سواء

عرفت موج الشعر ملک امارتی

خلقاء بی لابد من ارقاء ...

خاقانی
 
۴۴۰

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۷۷

 

... خواجه گر نوح راست کشتی بان

موج طوفانش محنت افزاید

دامنت بادبان کشتی شد ...

خاقانی
 
 
۱
۲۰
۲۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۶۳