ایام خط فتنه به فرق جهان کشید
لنتفلحوا به ناصیهٔ انس و جان کشید
دلها به نیل رنگرزان درکشید از آنک
غم داغ گازرانه بر اهل جهان کشید
بر بوی یک نفس که همه ناتوانی است
ای مه چه گویی این همه محنت توان کشید
هربار غم که در بنهٔ غیب سفته بود
دست قضا به بنگه آخر زمان کشید
آزاده غرق غصه و سفله ز موج غم
آزاد رست و رخت امان بر کران کشید
دریاست روزگار که هر گوش ماهیی
افکند بر کنار و صدف در میان کشید
بس دل که چرخ سای و ستاره فسای بود
چرخش کمین گشاد و ستاره کمان کشید
روز جهان کرا نکند دیدن ای فتی
خورشید چشم شب پره را میل از آن کشید
از پای پیل حادثهوار است و دست برد
هرکس که اسب عافیتی زیر ران کشید
خاقانیا نه طفلی ازین خاک توده چند
مرد آنکه خط نسخ بر این خاکدان کشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روزی میان بادیه بر لشکر عجم
دست عرب چو غمزهٔ ترکان سنان کشید
دیوان میغ رنگ سنانکش چو آفتاب
کز نوک نیزهشان سرکیوان زیان کشید
میغ از هوا به یاری آ میغ چهرگان
[...]
دوش آمد و ز مسجدم اندر کران کشید
مویم گرفت و در صف دردی کشان کشید
مستم بکرد و گرد جهانم به تک بتاخت
تا نفس خوار خواری هر خاکدان کشید
هر جزو من مشاهده تیغی دگر بخورد
[...]
باز آن شکار دوست، ز ابرو کمان کشید
دل صید کرده تیر مژه سوی جان کشید
گفتم به مغز شست غمت، باورم نداشت
مغزم به تیزی مژه از استخوان کشید
دل دوش می پرید که من مرغ زیرکم
[...]
دلبر چه زود خط برخ دلستان کشید
خطی چنان لطیف بمامی توان کشید
نقاش صنع صورت خوب تو مینگاشت
چون نقش بست خط نو چست و روان کشید
مونی که در سر قلم نقش بند بود
[...]
باری که آسمان و زمین سرکشید ازان
مشکل توان به یاوری جسم و جان کشید
همت قوی کن از مدد رهروان عشق
کان بار به قوت همت توان کشید
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.