گنجور

 
۴۲۱

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۷ - در مدح سلطان مسعود غزنوی

 

... ابر دیبادوز دیبا دوزد اندر بوستان

باد عنبرسوز عنبرسوزد اندر لاله زار

این یکی سوزد ندارد آتش ومجمر به پیش ...

... وان به مشک ناب کرده چنگها را مشکبار

ژاله باران زده بر لاله نعمان نقط

لاله نعمان شده از ژاله باران نگار

این چنین ناری کجاباشد به زیر نارآب ...

منوچهری
 
۴۲۲

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۸ - در مدح سلطان مسعود غزنوی

 

... قوس قزح کمان کنم از شاخ بید تیر

از برگ لاله رایت و از برق ذوالفقار

از ابر پیل سازم و از باد پیلبان ...

منوچهری
 
۴۲۳

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۹ - در وصف بهار و مدح خواجه علی‌بن محمد

 

... واندر سر پستان بر شیر آمده هموار

وان قطره باران که چکد از بر لاله

گردد طرف لاله از آن باران بنگار

پنداری تبخاله خردک بدمیده ست ...

... چون نقطه سفیداب بود از بر طومار

وان قطره باران ز بر لاله احمر

همچون شرر مرده فراز علم نار ...

منوچهری
 
۴۲۴

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۱

 

... رگ و پی همچنان و جلد مقشور

بگیری خون من چون آب لاله

چو قطره ژاله و چون اشک مهجور ...

منوچهری
 
۴۲۵

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۲ - در تهنیت نوروز و مدح خواجه ابوالقاسم کثیر

 

... ابر سیاه چون حبشی دایه ای شده ست

باران چو شیر و لاله ستان کودکی بشیر

گر شیرخواره لاله ستانست پس چرا

چون شیرخواره بلبل کو برزند صفیر ...

... تا بر نشست گرد به رویش بر از زریر

برروی لاله قیر به شنگرف برچکید

گویی که مادرش همه شنگرف داد وقیر ...

منوچهری
 
۴۲۶

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۳ - در وصف بهار و مدح شهریار

 

... زرستان مشک فشان جام ستان بوسه بگیر

باده خور لاله سپر صید شکر چوگان باز

بخل کش داد ده و شیرکش و زهره شکاف ...

منوچهری
 
۴۲۷

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۵ - در مدح خواجه احمد عبدالصمد وزیر سلطان مسعود

 

... کامگارا کار گیتی تازه از سر گیر باز

لاله خودروی شد چون روی بترویان بدیع

سنبل اندر پیش لاله چون سر زلف دراز

شاخ گل شطرنج سیمین و عقیقین گشته است ...

... مرغکان چون شاعران در پیش این یازان فراز

لاله رازی شکفته پیش برگ یاسمن

چون دهان بسدین در گوش سیمین گفته راز ...

منوچهری
 
۴۲۸

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۰

 

... ارغوانی گشت خاک و پرنیانی گشت سنگ

گل شکفت و لاله بنمود از نقاب سرخ روی

آن ز عنبر برد بوی و این ز گوهر برد رنگ ...

منوچهری
 
۴۲۹

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۴ - در مدح سلطان مسعود غزنوی

 

... دیده هر کبککی مسکن میمی ز دم

رنگ رخ لاله را از ند و عودست خال

شمع گل زرد را از می و مشکست شم ...

منوچهری
 
۴۳۰

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۷

 

... هم بت زنجیر جعدی هم بت زنجیر زلف

هم بت لاله جبینی هم بت لاله رخان

ای روان و جان من دایم ز تو با خرمی ...

منوچهری
 
۴۳۱

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۶ - در وصف جشن مهرگان و مدح ابوحرب بختیار

 

... گلزارها چون گنگ ها بستان ها چون اودیه

لاله نروید در چمن بادام نگشاید دهن

نه شبنم آید بر سمن نه بر شکوفه اندیه ...

... از بسکه اندر دامنم از چرخ بارد قافیه

تا لاله و نسرین بود تا زهره و پروین بود

تا جشن فروردین بود تا عیدهای اضحیه ...

منوچهری
 
۴۳۲

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۰ - در مدح سلطان مسعود غزنوی

 

... دانی که من مقیمم بر درگه شهنشه

تا بازگشت سلطان از لاله زار ساری

این دشتها بریدم وین کوهها پیاده ...

منوچهری
 
۴۳۳

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۲ - در وصف نوروز و مدح (ملک محمد) قصری

 

نوروز درآمد ای منوچهری

با لاله لعل و با گل خمری

مرغان زبان گرفته را یکسر ...

... برگردن کوتهش ز پر عطری

خون دل لاله در دل لاله

افسرده شد از نهیب کم عمری ...

منوچهری
 
۴۳۴

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۰ - در وصف بهار و مدح ابو حرب بختیار محمد

 

... اوراق عشرهای مجلد کند همی

در لاله زار لاله نعمان سرخ روی

خالی ز مشک و غالیه بر خد کند همی ...

... نسرین دهان ز در منضد کند همی

لاله دل از فتیله عنبر کند همی

خیری رخ از صحیفه عسجد کند همی ...

منوچهری
 
۴۳۵

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - در وصف بهار و مدح ابوحرب بختیار محمد

 

... نای زنان بر سر شاخ چنار

لاله به شمشاد برآمیختند

ژاله به گلنار درآویختند ...

... پیکر در پیکر بنگاشتیم

لاله بر لاله فرو کاشتیم

گیتی را چون ارم انگاشتیم ...

... باغ بتان را بنشاند همی

بر سمن و نسترن و لاله زار

من بروم نیز بهاری کنم ...

منوچهری
 
۴۳۶

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳ - در تهنیت عید و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

... هزمان بکند بانگ نمازی به لب جوی

در سجده رود خیری با لاله خودروی

تا سرخ کند گردن تا سبز کند روی ...

منوچهری
 
۴۳۷

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴ - مسمط چهارم

 

... هرچه بشکفته بود پاک بکن باک مدار

گذری گیر از آن پس به سوی لاله ستان

طوطیان بین همه منقار به پرخفته ستان ...

... دشت ماننده دیبای منقش گشته ست

لاله بر طرف چمن چون گه آتش گشته ست

مرغ در باغ چو معشوقه سرکش گشته ست ...

منوچهری
 
۴۳۸

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۵ - در مدح خواجه خلف، روح‌الرسا ابوربیع بن ربیع

 

... با باد صبا بید کند کوس همی

بر لاله کند سرخ گل افسوس همی

نرگس گل را دست دهد بوس همی ...

... هر قمریکی قصد به باغی دارد

هر لاله گرفته لاله ای در برتنگ

در باغ به نوروز درمریزانست ...

... تا باد مگر ز میغ بردارد چنگ

بر دل دارد لاله یکی داغ سیاه

دارد سمن اندر زنخش سیمین چاه ...

... شمشاد چو زنگار و می لعل چو زنگ

لاله مشکین دل و عقیقین طرف است

چون آتش اندر او فتاد به خف است ...

منوچهری
 
۴۳۹

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۷ - در وصف صبوحی

 

... بلبلکان با نشاط قمریکان با خروش

در دهن لاله مشک در دهن نحل نوش

سوسن کافور بوی گلبن گوهر فروش ...

... وز سم اسبش به راه لؤلؤ تر ریخته

در دهن لاله باد ریخته و بیخته

بیخته مشک سیاه ریخته در ثمین ...

... لشکر چین در بهار بر که و هامون زده ست

لاله سوی جویبار لشکر بیرون زده ست

خیمه او سبزگون خرگه او آتشین ...

... کم سخن عندلیب دوش به گوش آمده ست

از شغب خردما لاله به هوش آمده ست

زیر به بانگ آمده ست بم به خروش آمده ست ...

... چون تو بگیری شراب مرغ سماعت کند

لاله سلامت کند ژاله وداعت کند

از سمن و مشک و بید باغ شراعت کند ...

منوچهری
 
۴۴۰

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۸ - در وصف بهار و مدح محمدبن نصر سپهسالار خراسان

 

... از ابر نوبهار چو باران فروچکید

چندین هزار لاله ز خارا برون دمید

آن حله ای که ابرمر او را همی تنید ...

... و آمد پدید باز همه دشت پرنیان

از لاله و بنفشه همه کوهسار و دشت

سرخ و سپید گشت چو دیبای پایرشت ...

... باران ها چکید و ببارید ژاله ها

تا گرد دشت ها همه بشکفت لاله ها

چون در زده به آب معصفر غلاله ها

بشکفت لاله ها چو عقیقین پیاله ها

وانگه پیاله ها همه آگنده مشک و بان ...

... تا بوستان بسان بهشت ارم شود

صحرا ز عکس لاله چو بیت الحرم شود

بانگ هزاردستان چون زیر و بم شود ...

منوچهری
 
 
۱
۲۰
۲۱
۲۲
۲۳
۲۴
۳۶۲