گنجور

 
۴۰۰۱

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۸

 

... در روح دررسی چو گذشتی ز نقش ها

وز چرخ بگذری چو گذشتی ز مهوشان

همیان چه می نهی به امانت به مفلسان ...

مولانا
 
۴۰۰۲

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۴

 

... دزدیده سوی غیر نظر می کنی مکن

ای مه که چرخ زیر و زبر از برای توست

ما را خراب و زیر و زبر می کنی مکن ...

مولانا
 
۴۰۰۳

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۳

 

... آمد امروز یار گفت سلام علیک

چرخ و زمین را مجو از نفسش آن زمان

خسرو خوبان بخواست از صنمان سرخراج ...

مولانا
 
۴۰۰۴

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۶

 

... به دام او مشتاب و هوای دانه مکن

ز دام او چو گذشتی قدم بنه بر چرخ

به زیر پای به جز چرخ آستانه مکن

به آفتاب و به مهتاب التفات مکن ...

مولانا
 
۴۰۰۵

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۱

 

... بیا بیا که توی آفتاب و من ذره

به پیش شعله رویت چو ذره چرخ زنان

مولانا
 
۴۰۰۶

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۵

 

... گرفت دست مرا گفت تکری یرلغسن

سؤال کردم از چرخ و گردش کژ او

گزید لب که رها کن حدیث بی سر و بن ...

مولانا
 
۴۰۰۷

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۲

 

... این است تک کاهلتر من

این چرخ فلک گر جهد کند

هرگز نرسد در معبر من ...

مولانا
 
۴۰۰۸

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰۰

 

... رو فسون مسیح آیین کن

عرصه چرخ بی تو تنگ آمد

هین براق وصال را زین کن ...

مولانا
 
۴۰۰۹

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱۰

 

بانگ برآمد ز خرابات من

چرخ دوتا شد ز مناجات من

عاقبت امر ظفر دررسید ...

... طبل و علم نعره و هیهات من

در افق چرخ زدی شعله ها

نیم شبان آتش میقات من

مولانا
 
۴۰۱۰

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱۳

 

... کفر من و توبه و اخلاص من

رقص کند بر سر چرخ آفتاب

تا تو بگوییش که رقاص من ...

مولانا
 
۴۰۱۱

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۴

 

... از دخل او چون نخل شو وز نخل او آونگ شو

هم چرخ قوس تیر او هم آب در تدبیر او

گر راستی رو تیر شو ور کژروی خرچنگ شو ...

مولانا
 
۴۰۱۲

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴۰

 

... صد غلغله اندر بتان افتاد و اندر بتگران

تا دست ها برداشتند بر چرخ در فریاد از او

کآخر چه خورشید است این کز چرخ خوبی تافته ست

این آب حیوان چون چنین دریا شد و بگشاد از او ...

مولانا
 
۴۰۱۳

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴۱

 

... چیست مراد دل ما دولت پاینده او

چرخ معلق چه بود کهنه ترین خیمه او

رستم و حمزه کی بود کشته و افکنده او ...

مولانا
 
۴۰۱۴

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴۹

 

... در دل ما بزن شرر بر سر ما برآ بگو

ساقی چرخ در طرب مجلس خاک خشک لب

زین دو بزاده روز و شب چیست سبب مرا بگو

از دل چرخ در زمین باغ و گل است و یاسمین

باد خزانش در کمین چیست چنین چرا بگو ...

مولانا
 
۴۰۱۵

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۰

 

... آتش و آب ملک تو خلق همه عیال تو

عشق کمینه نام تو چرخ کمینه بام تو

رونق آفتاب ها از مه بی زوال تو ...

مولانا
 
۴۰۱۶

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۸

 

... سبزه نرویدی اگر چاشنیش ندادیی

چرخ نگرددی اگر نشنودی صلای تو

هست جهاز گلبنان حله سرخ و سبز تو ...

... گردد صدصفت هوا ز اول روز تا به شب

چرخ زنان به هر صفت رقص کنان برای تو

رقص هوا ندیده ای رقص درخت ها نگر ...

مولانا
 
۴۰۱۷

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷۰

 

... شادند به جای زر با سنگ و سفال تو

صد چرخ طواف آرد بر گرد زمین تو

صد بدر سجود آرد در پیش هلال تو ...

مولانا
 
۴۰۱۸

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸۱

 

... چو اندر گوش ما گوید کلام او

نماید چرخ بیت العنکبوتی

چو بنماید مقام بی مقام او ...

مولانا
 
۴۰۱۹

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸۵

 

... شود چون جانور از شیوه تو

چرا ازرق قبای چرخ گردون

چنین بندد کمر از شیوه تو ...

مولانا
 
۴۰۲۰

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۰۴

 

... گر که قافی تو را چون آسیای تیزگرد

آورم در چرخ و گردانت کنم نیکو شنو

ور تو افلاطون و لقمانی به علم و کر و فر ...

مولانا
 
 
۱
۱۹۹
۲۰۰
۲۰۱
۲۰۲
۲۰۳
۴۹۲