عید نمیدهد فرح بینظر هلال تو
کوس و دهل نمیچخد بیشرف دوال تو
من به تو مایل و توی هر نفسی ملولتر
وه که خجل نمیشود میل من از ملال تو
ناز کن ای حیات جان کبر کن و بکش عنان
شمس و قمر دلیل تو شهد و شکر دلال تو
آیت هر ملاحتی ماه تو خواند بر جهان
مایه هر خجستگی ماه تو است و سال تو
آب زلال ملک تو باغ و نهال ملک تو
جز ز زلال صافیت مینخورد نهال تو
ملک تو است تختها باغ و سرا و رختها
رقص کند درختها چونک رسد شمال تو
مطبخ توست آسمان مطبخیانت اختران
آتش و آب ملک تو خلق همه عیال تو
عشق کمینه نام تو چرخ کمینه بام تو
رونق آفتابها از مه بیزوال تو
خشک لبند عالمی از لمع سراب تو
لطف سراب این بود تا چه بود زلال تو
ای ز خیالهای تو گشته خیال عاشقان
خیل خیال این بود تا چه بود جمال تو
وصل کنی درخت را حالت او بدل شود
چون نشود مها بدل جان و دل از وصال تو
زهر بود شکر شود سنگ بود گهر شود
شام بود سحر شود از کرم خصال تو
بس سخن است در دلم بستهام و نمیهلم
گوش گشادهام که تا نوش کنم مقال تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی معشوقهای است که تمام جهان را تحت تاثیر خود قرار داده است. شاعر با زبانی پر احساس و تصویرسازیهای زیبا، به توصیف حالات و ویژگیهای این معشوق میپردازد و به تأثیر عمیق او بر زندگی و طبیعت اشاره میکند. احساسات عاشقانه، شوق، و ناز معشوقه، همه به نوعی با زیبایی و جاذبه او پیوند خوردهاند. شاعر در نهایت، در جستجوی وصال و اتصال به معشوق است و میگوید که هر چیزی که از سوی معشوق باشد، شیرین و زیباست.
هوش مصنوعی: عید بدون حضور تو خوشی ندارد و هیچ مراسم شادی بدون زیبایی و شکوه تو برگزار نمیشود.
هوش مصنوعی: من به تو علاقهمندم و تو در هر لحظه بیشتر دلگیر میشوی، اما تمایل من از دلخستگی تو خجالت نمیکشد.
هوش مصنوعی: ای زندگی، با ناز و دلربایی وارد شو و با تکیه بر زیبایی خود، آسمانها را به رکود و سکون درآور. تو خود نشانهای از شیرینی و لذت هستی، که جذابیت و دوستداشتنی تو به دیگران نشان میدهد.
هوش مصنوعی: هر زیبایی و دلخواهی که در جهان وجود دارد، به خاطر وجود توست و سالی که به تو تعلق دارد، عامل تمام خوشبختیهاست.
هوش مصنوعی: آب شفاف و زلالی که در ملک تو وجود دارد، تنها درختان و گیاهان ملک تو از آن استفاده میکنند. نهال و درختان تو فقط از این آب زلال و صاف بهرهمند میشوند.
هوش مصنوعی: پادشاهی تو بر تختها، باغها و خانهها حاکم است و لباسها نیز به رقص درختان میرقصند، زیرا وقتی باد شمالی میوزد، همه چیز به شادی و نشاط میآید.
هوش مصنوعی: آسمان به منزله آشپزخانهای است که ستارهها در آن به مانند غذاهای آتشین و آبی طبخ میشوند، و تمام موجودات در این دنیا به نوعی تحت سرپرستی و وابسته به تو هستند.
هوش مصنوعی: عشق من به تو کم است، اما نام تو مانند دایرهای همیشه در حال چرخش است. حضور تو به آسمان زندگی من روشنایی و رونق میبخشد و هیچچیزی نمیتواند زیباییات را کم کند.
هوش مصنوعی: دنیا به خاطر زیبایی تو خشک و بیروح است، اما لطف تو مانند سرابی است که جان میبخشد و نشان میدهد که حقیقت وجود تو چقدر زلال و دلانگیز است.
هوش مصنوعی: شما باعث شدهاید که عاشقان به خیال شما مشغول شوند و این خیالها تا چه اندازه تحت تأثیر زیبایی شما هستند.
هوش مصنوعی: اگر درختی را به حالت خود متصل کنی، حال او تغییر خواهد کرد. اما اگر جان و دل را از وصال تو جدا کنی، این تغییر ممکن نخواهد بود.
هوش مصنوعی: با مهربانی و نیکوکاری تو، چیزهای تلخ به شیرینی تبدیل میشوند، و چیزهای بیارزش به جواهرات گرانبها تبدیل میگردند. شب به صبح تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: در دل من حرفهای زیادی وجود دارد که آنها را در خود نگهداشتهام و اجازه نمیدهم به بیرون بیایند. گوشهایم را کاملاً آماده کردهام تا سخنان تو را بشنوم و از آنها لذت ببرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای دل و جان کاملان، گم شده در کمال تو
عقل همه مقربان، بی خبر از وصال تو
جمله تویی به خود نگر جمله ببین که دایما
هجده هزار عالم است آینهٔ جمال تو
تا دل طالبانت را از تو دلالتی بود
[...]
گوهر دیده کرده ام، پیشکش جمال تو
اطلس رخ کشیده ام، در قدم خیال تو
جان و خرد در آستین، بر طمعی همی درم
بو، که عنایتی کند، در حق من وصال تو
در تو کجا رسد کسی، تا برسد بپای تو
[...]
ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ جمال تو
هوش و روان بیدلان سوختهٔ جلال تو
کام دل شکستگان دیدن توست هر زمان
راحت جان خستگان یافتن وصال تو
دست تهی به درگهت آمدهام امیدوار
[...]
رفتی و یک نفس نرفت از نظرم خیالِ تو
بیخبرم ز خود ولی با خبرم ز حالِ تو
جانِ به لب رسیده را در قدمِ صبا کشم
گربه من آورد شبی مژدۀ اتّصالِ تو
مهرِ تو بر که افکنم بوی تو از که بشنوم
[...]
تا به زمانه شد خبر از مه با کمال تو
شیفته گشت عالمی ز ابروی چون هلال تو
تا به دو هفته ماه اگر راست کند جمال تو
تیز نگاهش اوفتد هر شبی از کمال تو
از خطت ار چه کشته شد خلق بترس از خدا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.