گنجور

 
مولانا

ای تو چو خورشید و شه خاص من

کفر من و توبه و اخلاص من

رقص کند بر سر چرخ آفتاب

تا تو بگوییش که رقاص من

سجده کنان پیش درت نفس کل

کای ز تو جان یافته اشخاص من

نفس کل و عقل کل و آن دگر

بحر منی گوهر و غواص من

کفر من و گوهر ایمان من

جرم من و واعظ و قصاص من