گنجور

 
۳۷۸۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴

 

... باغبان گر بست بر رویم در گلزار را

کرد از داغ عزیزان سینه ات را لاله زار

دوست می داری همان این عالم غدار را ...

صائب تبریزی
 
۳۷۸۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳

 

... روشن از آب گهر کردم چراغ خویش را

شد چو داغ لاله خاکستر نفس در سینه ام

تا ز خون چون لاله پر کردم ایاغ خویش را

چون شوم با خار و خس محشور در یک پیرهن ...

صائب تبریزی
 
۳۷۸۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹

 

... یک دل افسرده بی داغ از دم گرمم نماند

در بهار از لاله گردد چهره رنگین سنگ را

چون نباشد عید طفلان صحبت رنگین من ...

صائب تبریزی
 
۳۷۸۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱

 

... گر چنین خواهد شد از می عارض او آتشین

خون چو داغ لاله در لخت جگر سوزد مرا

کی به خلوت رخصت بر گرد سر گشتن دهد ...

صائب تبریزی
 
۳۷۸۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸

 

... گریه بیرون برد از دستم عنان اختیار

سر به صحرا داد جوش لاله کهسار مرا

جز ملامت از جنون دیوانه ام طرفی نبست ...

صائب تبریزی
 
۳۷۸۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹

 

... بس که دیدم سرد مهری از نسیم نوبهار

باده خون مرده شد چون لاله در ساغر مرا

سنگ خارا را شرار من گریبان پاره کرد ...

صائب تبریزی
 
۳۷۸۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲

 

داغ رسوایی خدادادست منصور مرا

هست تمغای تجلی لاله طور مرا

در تلاش خاکساری دارم آتش زیر پا ...

صائب تبریزی
 
۳۷۸۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸

 

... می برد با خود به سیر گلستان بلبل مرا

معنی رنگین شراب لاله رنگ من بس است

نیست صایب دیده حسرت به جام مل مرا

صائب تبریزی
 
۳۷۸۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷

 

... می شود از روزن مسدود دل روشن مرا

ربط من چون لاله با داغ جنون امروز نیست

بود دایم اخگری در زیر پیراهن مرا ...

صائب تبریزی
 
۳۷۹۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱

 

... خال عصیان برنمی تابد دل خونین من

لاله بی داغ صحرای قیامت کن مرا

از فضولی های خود صایب خجالت می کشم ...

صائب تبریزی
 
۳۷۹۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵

 

... کی تواند داد سنگ کودکان تسکین مرا

داغ نومیدی مرا از لاله زاران خوشترست

چشم بر روزن بود از خانه رنگین مرا ...

صائب تبریزی
 
۳۷۹۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶

 

... بالش پر می شود سنگی که شد بالین مرا

آهم از دل تا به لب جولان کند در لاله زار

در گلو از بس گره شد گریه خونین مرا ...

صائب تبریزی
 
۳۷۹۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰

 

برگ عیشی نیست چشم از نوبهار او مرا

بس بود چون لاله داغی یادگار او مرا

یک دهن خمیازه ام چون زخم بی شمشیر او ...

صائب تبریزی
 
۳۷۹۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹

 

دید تا در آتش تعجیل نعل لاله را

می کند در هفته ای گل خنده یکساله را ...

... شیوه های بی شمار دستگاه حسن او

می زند مهر خموشی بر دهن دلاله را

بی جگر با سخت رویان چهره نتواند شدن

لاله و گل چون سپرداری نماید ژاله را

می شود از خال حسن لاله رویان بیشتر

داغ زینت می دهد دلهای خوش پرگاله را ...

صائب تبریزی
 
۳۷۹۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴

 

... گرچه گوش باغبان را پرده انصاف نیست

داغ ها دارد چو برگ لاله از فریاد ما

لوح امکان تنگ میدان است ورنه می نمود ...

صائب تبریزی
 
۳۷۹۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵

 

... در عقب دارد تماشاهای رنگین نرد ما

دامن صحرا ز اشک آهوان شد لاله زار

روی در حی کرد تا مجنون صحراگرد ما ...

صائب تبریزی
 
۳۷۹۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸

 

... شیوه ما سخت جانان نیست اظهار ملال

لاله ها بی داغ می رویند از کهسار ما

ما به خون خود دهان تیشه شیرین می کنیم ...

صائب تبریزی
 
۳۷۹۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳

 

... با چراغ طور سر از یک گریبان بر زده است

لاله شبنم گداز آه عالم سوز ما

داغ ما صایب ز شمع طور روشن گشته است ...

صائب تبریزی
 
۳۷۹۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰

 

... چون ازان مژگان گیرا چشم برداریم ما

لاله زاری می شود عالم اگر بیرون دهیم

داغهایی کز تو پنهان در جگر داریم ما ...

صائب تبریزی
 
۳۸۰۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴

 

... جا ز شرم عشق در بیت الحزن داریم ما

نعل ما چون لاله در آتش بود جای دگر

بر جگر داغ غریبی در وطن داریم ما ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۱۸۸
۱۸۹
۱۹۰
۱۹۱
۱۹۲
۳۶۲