از کمر بیرون نیامد تیشه فرهاد ما
کوه را برداشت از جا ناله و فریاد ما
ما چو مجنون چشم آهو را سخنگو کرده ایم
گنگ ماند هر که گردن پیچد از ارشاد ما
گرچه گوش باغبان را پرده انصاف نیست
داغ ها دارد چو برگ لاله از فریاد ما
لوح امکان تنگ میدان است، ورنه می نمود
جوهر خود را زبان خامه فولاد ما
گرچه ویرانیم، اما دلنشین افتاده ایم
سیل نتواند گذشتن از خراب آباد ما
پشت ما باشد ز سنگ کودکان بر کوه قاف
نیست صحرایی چو مجنون عشق خوش بنیاد ما
از دل ما برنمی آید نفس بی یاد تو
گر ترا هرگز به گرد دل نگردد یاد ما
دست و پای صید می پیچد به هم از دیدنش
از کمند و دام مستغنی بود صیاد ما
یوسفستانی است از زنجیریان هر حلقه اش
زلف او را کی بود پروای شب خوش باد ما؟
هر رگ سنگی شود انگشت زنهار دگر
سنگ را صائب فشارد دل اگر فریاد ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر به بیان احساسات عمیق و دردهای عاشقانه پرداخته است. شاعر خود را در جایی ناامید و ویران توصیف میکند، اما با وجود این درد و رنج، هنوز در دلش عشق و یاد معشوق جاری است. او به قدرت و تاثیر عشق اشاره دارد و میگوید که حتی اگر در ویرانی به سر ببرند، هنوز عشق در وجودشان زندگی میکند. همچنین، اشارهای به کنش و واکنش عاشقانه دارد و بیان میکند که عشق مشابه یک صید است که دل را در تنگنا قرار میدهد. در مجموع، این شعر نگاهی عمیق به عشق و عواطف انسانی دارد و زیباییهای درد و رنج عشق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: تیشهی فرهاد به خاطر عشقش از کمر او بیرون نیامد، اما او با تمام قدرت کوه را جابهجا کرد. ناله و فریاد ما نیز همچون او، نشانهای از عشق و تلاش بیپایان است.
هوش مصنوعی: ما مانند مجنون، چشم آهو را به سخن واداشتهایم و هر کسی که از راهنمایی ما سرپیچی کند، ناشنوا و بیخبر خواهد ماند.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه باغبان به نداها و رنجهای ما توجهی نمیکند و انصاف به گوش او نمیرسد، اما دل او همچون برگهای لاله پر از درد و زخم است.
هوش مصنوعی: امکانها محدود هستند و در این تنگنا نمیتوان حقیقت وجود را به خوبی نشان داد. اگر شرایط بهتر بود، ماهیت واقعی ما به وضوح این حقیقت را نمایش میداد.
هوش مصنوعی: گرچه در وضعیتی نابسامان و خراب هستیم، اما همچنان زیبایی خاصی داریم که حتی طغیانی بزرگ هم نمیتواند ما را غافلگیر کند و از میانه ویرانیمان عبور کند.
هوش مصنوعی: اگر پشت ما بچهها با سنگ بزنند، مانند آن است که در کوه قاف، بیابانی برای عاشق خوشمحتوا و سرشار از عشق وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دل ما بدون یاد تو نمیتواند نفس بکشد، حتی اگر تو هیچگاه به فکر ما نیفتی.
هوش مصنوعی: صیاد ما به قدری ماهر و توانمند است که حتی شکارش هم وقتی او را میبیند، در دامها و کمندهای او گرفتار نمیشود. دست و پای شکار از ترس و شگفتی به هم میپیچد و در واقع به خاطر وجود صیاد، احساس استغنا و بینیازی میکند.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به زیبایی و جذابیت یوسف اشاره دارد و میگوید که هر بند زنجیر، نمادی از زلف یوسف است. این تصویر نشاندهندهی جذابیت و افسونگری اوست. همچنین، شاعر به خوشیهای شب اشاره میکند و میپرسد که آیا کسی نگران این خوشیها است یا نه. به طور کلی، این بیت به زیبایی و شیرینی لحظات شب اشاره دارد و روح شادابی را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: هر رگ سنگی، مانند انگشت، هشدار میدهد که دل صائب را تحت فشار قرار بدهد اگر دل ما فریاد بزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
داغ برگ عیش گردد در دل ناشاد ما
جغد می گردد همایون در خراب آباد ما
جنبش گهواره خواب طفل را سازد گران
از تزلزل بیش محکم می شود بنیاد ما
چشم گیرا می کند نخجیر را بی دست و پا
[...]
چون نلرزد بر سر دستش، دل ناشاد ما؟
بهله از خون شکاری میکند صیاد ما!
آن پری گویند شب خندید بر فریاد ما
ای فراموشی تو شاید داده باشی یاد ما
بسکه در پروازگرد جستجوها ریختیم
گشت زیر بال پنهان خانهٔ صیاد ما
جانکنیها در قفای آرزو پر میفشاند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.