حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴
... خالی ز تو یک نقطه زیر و زبری نیست
در عالم جان سیر و سفر کن ز تنستان
چون بهتر از این مرحله سیر و سفری نیست
در مرحله عشق تو بی پا و سرانند ...
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸
دلدار دوست ترک سفر کرد ساز باز
یا رب بوصل او سبب خیر ساز باز
ساز سفر به شهر صفر کرد باز یار
ای کاش باز از سفر آید صحیح و ساز
کوته چو روز وصل بود سال و ماه عمر ...
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲ - دل گمشده
... که بمن دشمن و با مردم بیگانه صفاست
یوسف از مصر سفر کرد و بدینجا آمد
گو به یعقوب که فرزند تو در خانه ماست ...
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶ - سفر با او
... با آن بت طناز در این شهر صبوحی
تا آنکه نسازی سفر از ری چه توان کرد
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸ - تلخ و شیرین
... هر چه بگویی تو تلخ چون شکر آید
در سفر عشق نیست غیر خطر هیچ
خوش بودم هرچه زین سفر به سر آید
می کشی ام گه به سوی کعبه و گه دیر ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در حماسه و نکوهش زمامداران ایران هنگام توپ بستن سپاهیان تزاری روس به بارگاه امام هشتم فرماید
... با سهیلم همعنان در گردش بالا و پست
با قریشم همسفر در رحله صیف و شتا
آسمانم بلکه یابد آسمان از من علو ...
... داد چون نعمان بن منذر سنماری جزا
موکبم را در سفر باریک و سخت آمد طریق
حضرتم را در حضر تاریک و تنگ آمد قضا ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - چکامه
... کان سپهداران یونانی بر او طاغی شدند
بسکه بودند از سفر خسته ز جنگ اندر عذاب
شه نه شمشیر آخت نه لشکر کشید و نه گرفت ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴
... امیر پنجه فرخ علیمراد که داشت
سپه مهیا تا سوی ری رود بسفر
بگفت لشکریان را که اندرین غوغا ...
... شنیده ایم که میر اجل ز کردستان
بسوی خطه گروس کرده ساز سفر
گر ایدر از ره بینش یکی صحیفه نغز ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - انتهی
... نشست در صف ایوان و بارعام بداد
نشسته گرد و نیاسوده تن ز رنج سفر
بخواند یکسره میران و نامداران را ...
... شدی بدیدن یاران و دوستان حضر
سفر گزیدی چندی بسوی موطن خود
چنان که شد بسوی بیشه شیر شرزه نر ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۷
... خوشا هنر که بود مرد را دلیل طریق
خوشا هنر که بود مرد را رفیق سفر
خوشا هنر که بتدبیر پایمردی وی ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹
... هر که روزی یافت اندر ملک عثمانی مقام
هر که لختی کرد اندر خاک ایتالی سفر
خواند در رومیة الصغری از او چندین کتاب ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۳
خسرو شرق سوی غرب همیکرده سفر
باختر گشته ز نو مطلع مهر خاور ...
... تربیت یابد از آن شاه معالی گستر
چون ملک عزم سفر کرد کلید در ملک
داد در دست ملک زاده فرخنده گهر ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶
... خرد ز خطه مشرق نموده عزم رحیل
هنر ز کشور اسلام بسته بار سفر
عمر کجاست که بیند فسوس در اسلام ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳
... چرا که در سنه هشت و پنجه از پی صد
نمود منصور اندر ره حجاز سفر
در آن زمان که باعمال حج بدی مشغول
ندای ارجعی آمد بگوش هوشش بر
سفر بعالم عقبی گزید و خواست ربیع
خلیفه باشد مهدی پس از ابوجعفر ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - از زبان حبیب الله خان نامی بسردار منصور نگاشته
... یک لحظه تنم بار ندادی ببر خویش
نه خاطرم از رنج سفر نیک زدودی
نه شاطر خود ساختیم در سفر خویش
از لعل روان بخش تو شادم که فراوان ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۲
... آراسته چو کارگه ارژنگ
گفتی سپهر سفره شترنگ است
سیارگان چو مهره بر این شترنگ ...
... پس تنگ بر کشیدم از او بر تنگ
ساز سفر نمودم همچون باد
در زیر ران من رهی آن شبرنگ ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۷
... تو و اردی بهشت و تیر و خرداد
سفر کردید و بربستید محمل
آبان و آذر و شهریور و مهر ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۹ - در نکوهش حسودان
... تا بهار خجسته چون احمد
بست طرف سفر ز طرف چمن
آن سه طرار نابکار که بود ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۱ - چکامه
... که در دبستان ناخوانده ابجد و کلمن
سفر گزیدم ناچار از آن دیار که بود
چنین مسافرت ار ماندی چنان احسن ...
... از آن بسنگ شکستم سر کلوخ افکن
خدایگان سفری ساز کرد و خواست رهی
در آن رکاب ز گردون همی کند توسن ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۶
ای مانده دیر در سفر و دور از وطن
وز دوری تو گشته سته جان مرد و زن ...