گنجور

 
۳۲۰۱

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - در عبرت و تخلص به نام نامی ولی‌عصر(عج)

 

... باد قهرش برکند از بیخ این مشت خسیس

موج تیغش در رباید همچو سیل این پشته خار

درنوردد از نظر طومار این وهم و خیال ...

فیاض لاهیجی
 
۳۲۰۲

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - مطلع سوم

 

... گوشه گیر چشم خوبان فتنه ها مانند خواب

تیغ در دست جهانگیرش چودر دریاست موج

جلوه بر بالای رهوارش چو بر چرخ آفتاب ...

... حبذا رخشی که از نرمی چو آید در خرام

می تواند همچو موج آید روان بر روی آب

شوخ وش چابک روش لیلی منش عذرانظر ...

... شوخیش دردست و پا چون شعله در دست نسیم

تندیش در رگ چو زور نشیه در موج شراب

می دود هموارتر از رنگ می بر روی یار ...

فیاض لاهیجی
 
۳۲۰۳

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - در مدح شاه‌عباس ثانی

 

... نادمیده گل وزو پرنور جیب شاخسار

صیقل موج هوا هر برگ را آیینه کرد

تا در او صورت نماید قدرت پروردگار ...

... رنگ گلها می پرد باد ار وزد بر لاله زار

شوخی موج نسیم و اضطراب رنگ گل

چون نگاه خیره در رنگ رخ محبوب یار ...

... باغبان را وقت گل چیدن شود دشوار کار

کوه در شورش چو دریا دایم از موج نسیم

خاک در مالش زنم چون نازبالش بیقرار

هرچه بینی در تموج بینی از موج بهار

خواه روی سطح بنگر خواه سطح کوهسار

هر سحرگه سطح آب از سعی تحریک هوا

از تموج دام ماهی افکند در چشمه سار

دانه جوهر عجب نبود که از فیض نما ...

... فوج فوج دشمن از بیمش دوان تا کوی مرگ

موج دریا از میان مشت خس آرد برکنار

جوشنش حفظ الهی و زره زلف بتان ...

... وز بلندی سوی پستی چونکه آید بگذرد

همچو موجی کز میان بحر آید برکنار

گر بتازی بردرشتی های ایامش سبک ...

فیاض لاهیجی
 
۳۲۰۴

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - در مدح شاه‌عباس دوم

 

... چه عطرست جیب فلک را که دارد

سر زلف شب موج عنبرفشانی

چه می ریخت در شیشه ساقی دوران ...

فیاض لاهیجی
 
۳۲۰۵

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۸ - در مدح سلطان العلما خلیفه سلطان وزیر شاه عباس دوم

 

... بی غم چرایی ای دل بی درد آدمی

دریای انبساط چنین موج ریز و تو

فیض کشاکشی نبری طرفه بی غمی ...

... افسرده چون مجادل از خصم ملزمی

دل موج خیز فیض و تو از بیغمی هنوز

چون طفل غنچه تشنة لب شیر شبنمی ...

فیاض لاهیجی
 
۳۲۰۶

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در مدح مرتضی قلی‌خان

 

... ز عکس برق یراقش جهان گلستانست

بود چو موج گهر در یراق گوهر غرق

به بحر معرکه هر گه که گرم جولانست ...

فیاض لاهیجی
 
۳۲۰۷

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - ترکیب‌بند در منقبت امیر مؤمنان علی (ع)

 

... قطرگیم بانک به دریا زند

موج ثرایم به ثریا زند

سنگ به ناموس مدارا زدم ...

... رخت برافکنده به دریا زدم

موج سبک سیر به دریا نزد

سینه که من بر دل خارا زدم ...

... ذوق مدیحت به دل از اضطراب

موج نفس را خفقانی کند

مهر تو بر دل چو دهد طرح داغ ...

... در نظر دیدة بینای من

بحر صفت موج به خود می زنم

در طلب گوهر یکتای من ...

... قطره ام اما چو بجوشم به مهر

چرخ بود موجة دریای من

دست فلک بسته یداللهیت ...

فیاض لاهیجی
 
۳۲۰۸

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - ترکیب‌بند در رثای حضرت سیدالشهدا (ع)

 

... وز دوستان ندیده نسیم وفا حسین

مانند موج لاله و گل در ره نسیم

بر خون خویشتن زده پر دست و پا حسین ...

... تا شب مدار دیده به اشک دمادم است

در پیش موج گریه زمین را چه اعتبار

این سیل را معامله با عرش اعظم است ...

... آل پیمبر از دم شمشیر می خورند

از موج گریه کشتی طاقت تباه شد

وز دود آه خانة دل ها سیاه شد ...

... صحرای راز خار سنان در جگر شکست

دریای راز موج گره بر جبین فتاد

آواز ناقه تا فلک هفتمین رسید ...

... بر کف شکسته گوهر دندان مصطفی

بر فرق سر چو لاله شده موج زن ز خون

عمامة به خون شده رنگین مرتضی ...

فیاض لاهیجی
 
۳۲۰۹

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - ترکیب‌بند در رثای محمدعلی نام از شاگردان فیاض

 

... ما هم بزور گریه ببندیم راه را

از یکدیگر نمی گسلد موج ماتمم

صد کوه بسته است به پا برگ کاه را ...

فیاض لاهیجی
 
۳۲۱۰

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳ - ماده تاریخ سیل قم

 

... بسته بر دوش کوه های گران

کرده سیراب موج های سراب

دیر از سر بدر روی چو خمار ...

... شهر قم کابروی عالم بود

شد ازو خشک لب چو موج سراب

در روانی و بی ثباتی زد ...

... سخن در شکسته در هر باب

کشتی عمر را ز موج بلا

جای امنی نبود جز گرداب ...

فیاض لاهیجی
 
۳۲۱۱

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴ - خطاب به قاضی سعید قمی

 

... سیرابی خیال تو اندیشه را به آب

رنگینی خیال تو تا موج ور نشد

بر دست و پا نیافت عروس سخن خضاب ...

... کز شرم گشته رشتة جان محو پیچ و تاب

باری اگر نه موجب رنجش شود کنم

تقریر آن نه بر روش طعن یا عتاب ...

فیاض لاهیجی
 
۳۲۱۲

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » مثنویات » ساقی‌نامه

 

... به دستی که پیمانه برداشتست

به صاف اعتقادی موج شراب

که سجاده افکنده بر روی آب ...

... صف آرا ز هر جانبی فوج فوج

به میدان ساغر سواران موج

می و نشیه با هم به یک پیرهن ...

فیاض لاهیجی
 
۳۲۱۳

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

... عالم همه از تو لاف هستی زده اند

چون سایه ز آفتاب و چون موج ز آب

فیاض لاهیجی
 
۳۲۱۴

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۹

 

... نگاهی گر نباشد بی مروت چین ابرویی

چو بوی گل توان از موج بادی داد بر بادم

نمی خواهد شکست خاطر من زور بازویی ...

فیاض لاهیجی
 
۳۲۱۵

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

... هر سنگ در رهت شده سنگ مزارها

موج سراب نیست که در جستجوی تو

افتاده اند از پی هم بی قرارها ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۱۶

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸

 

... در آن دم کاید از ذکر تو در شورش عجب نبود

زبان موج اگر افتد برون از کام دریا را

مگر در وسعت آباد خیالت سر کند ورنه ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۱۷

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴

 

... از بسکه داده باد صبا برگ گل بآب

هر موج گشته شاخ گلی جویبار را

تا جای واکنند کنون بهر گل زدن ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۱۸

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵

 

... کشتی نشین فقر در این بحر فتنه خیز

نیکو گرفته دامن موج حصیر را

جاهل کند بکوکب اقبال خویش ناز ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۱۹

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰

 

... خط بغداد ساغر بگسلد خود را ز بی تابی

چو موج باده لب بر لب گذارد آن پری رو را

هلاک خال آن پیشانی و چین جبین گردم ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۲۰

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰

 

... ای غم دنیا چه میخواهی دگر از جان ما

آن نه در دریاست موج و این نه در صحرا سراب

بحر و بر لرزد بخود از شورش توفان ما ...

واعظ قزوینی
 
 
۱
۱۵۹
۱۶۰
۱۶۱
۱۶۲
۱۶۳
۲۶۳