ای نام دلگشای تو عنوان کارها
خاک در تو، آب رخ اعتبارها
خورشید و مه دو قطره باران فیض تو
مدی ز جنبش قلمت روزگارها
باشد شفق ز بیم تو هر شام بر فلک
رنگ پریدهای ز رخ لالهزارها
انگشتی از برای شهادت شود بلند
سروی که قد کشد ز لب جویبارها
از بهر خواندن رقم قدرتت بهار
اوراق گل شمرده به انگشت خارها
لطفت برات روزی مردم نوشته است
با خط سبز بر ورق کشتزارها
دیوانه خیال تو هرجا که پا نهد
ریزد ز شور عشق تو، طرح بهارها
جان دادهاند راهروان بس که در غمت
هر سنگ در رهت شده سنگ مزارها
موج سراب نیست، که در جستجوی تو
افتاده اند از پی هم بیقرارها
با خامه کی توان ره وصف تو قطع کرد؟
منزل کجا و، رهروی نی سوارها؟!
راه ثنای ذات تو را چون روم؟ که من
دارم به دوش از گنه خویش بارها!
گر بایدم کشید ندامت به قدر جرم
خوش کوتهست مدت این روزگارها
چون آوری به حشر من روسیاه را
از نسبتم شوند خجل شرمسارها!
واعظ اگر چه نیست امیدم به خویشتن
دست من است و، دامن امیدوارها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عظمت نام معشوق پرداخته و تأثیرات مثبت و دلنشین او را بر زندگی و جهان بیان میکند. شاعر از ویژگیهای خاص و تاثیرگذار معشوق سخن میگوید و به چگونگی زیباییهای طبیعی و انسانی که تحت تأثیر او شکل میگیرند اشاره میکند. همچنین، احساس عشق و دلدادگی را به تصویر میکشد و نگرانیهای خود را از گناهان و عواقب آنها بیان میکند. در نهایت، شاعر به امید و نیاز به رحمت معشوق برای رهایی از عذابها و خطاهای خود اشاره میکند.
هوش مصنوعی: نام شگفتانگیز تو آغازگر کارهاست و ارزشهای مختلف در برابر تو مانند خاک و آب ناچیزند.
هوش مصنوعی: خورشید و ماه، هر دو مانند دو قطره باران هستند که از فیض و رحمت تو نشأت میگیرند، و قلم تو با حرکت خود، روزگارها را رقم میزند.
هوش مصنوعی: شفق هر شب به خاطر نگرانی تو بر آسمان رنگی کمرنگ دارد، گویا که از چهرهی گلهای لاله در باغها کمنور شده است.
هوش مصنوعی: انگشت شست برای اشاره به قد بلندی درختی که از کنار جویبارها سر برآورده، بالا میرود.
هوش مصنوعی: برای درک زیبایی و شکوه قدرت تو، بهار گلها را در دل طبیعت میشمارم و به دقت به خارها نگاه میکنم.
هوش مصنوعی: مهربانی تو به نوعی برای مردم روزی مقرر شده است که با خط سبز بر روی صفحههای زراعت نوشته شده است.
هوش مصنوعی: هرجا که دیوانه به فکر تو قدم میگذارد، شادی و زیبایی عشقت را مانند بهار، در دلها میپراکند.
هوش مصنوعی: عاشقان و رهروان عشق، به خاطر محنت و غم تو، جان خود را تقدیم کردهاند. هر سنگی که در راه تو قرار میگیرد، گویی سنگ مزارهایی است برای بستر خواب ابدی آنها.
هوش مصنوعی: موجی که میبینی حقیقت ندارد و افرادی که به دنبالت هستند، بیقرار و ناآرام هستند.
هوش مصنوعی: با قلم چگونه میتوان به پایان توصیف تو رسید؟ کجا میتوان منزل گزید در حالی که مسافرانی از سوارکاران در راه هستند؟
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم به ستایش تو بپردازم، در حالی که بار سنگین گناه خود را به دوش دارم؟
هوش مصنوعی: اگر باید از ندامت رنج ببرم، به اندازهی گناهی که کردهام، خوشبختانه عمر این دوران کوتاه است.
هوش مصنوعی: زمانی که در روز قیامت من را که ذلیل و نادم هستم به نزد خودت بیاوری، نسبت به من، دیگران شرمنده و خجالتزده خواهند شد.
هوش مصنوعی: واعظ اگرچه به خودم امیدی ندارم، اما دست خودم در کار است و به دامن کسانی که امیدوارند، چنگ زدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نثره برد ز نثر بدیعت نثارها
شعری کند ز شعر لطیفت شعارها
گشته خجل زرای تو خورشید روزها
بشکسته تیر کلک ز شرم تو بارها
عاجز بود ز شرح کمالت زبانها
[...]
بسیار عمرها و بسی روزگارها
بگذشت و حکم ها بنگشت از قرارها
روز و شب است و سال و مه و جنبش و سکون
هر یک مسخرند به تکلیف کارها
وضعی نهاده اند ز مبدای کن فکان
[...]
باد سهند بین که : برین مرغزارها
چون میکند ز نرگس و لاله نگارها؟
در باغ رو، که دست بهار از سر درخت
بر فرقت از شکوفه بریزد نثارها
ساقی، میان ببند که هنگام عشرتست
[...]
وقت است جوش باده زند لاله زارها
میگون شود ز لاله لب جویبارها
طوفان لاله از سر دیوار بگذرد
گردد نهفته در گل بی خار، خارها
زرین تر از بساط سلیمان شود زمین
[...]
گردون ز بسکه برد غمت در دیارها
از روز من گرفت سبق روزگارها
عمر ابد به خاک درت جان سپرد و گفت
مشت غبار رهگذر انتظارها
کردم زیاد روی تو روشن چراغ فال
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.