گنجور

 
۳۱۴۱

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸

 

... تا کجا سنگ جفایی شیشة جانی شکست

عهد با زنار زلفی بسته ام کز موج کفر

هر طرف در جلوه آمد فوج ایمانی شکست ...

فیاض لاهیجی
 
۳۱۴۲

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹

 

... آبم تمام رفت ولی جوهرم نرفت

در موج خیز لجة عشق تو بارها

کشتی دل شکسته شد و لنگرم نرفت ...

فیاض لاهیجی
 
۳۱۴۳

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۵

 

... تیغ بیداد ترا دیدی که خون من گرفت

می نهادم سر به صحرا موج اشکم پا ببست

می شدم بیرون ز عالم گریه ام دامن گرفت ...

فیاض لاهیجی
 
۳۱۴۴

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۷

 

... محیط عشق خوبان زورق آشام است گردابش

درین دریا عجب دارم که موجی برکنار افتد

چنان گرم ره شوقم که گاه ناتوانی ها ...

... چه بهتر دردمندی گر ز چشم روزگار افتد

بیا و موج زن دریای رحمت را تماشا کن

به هر جا قطرة اشکی ز چشم اشکبار افتد ...

فیاض لاهیجی
 
۳۱۴۵

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶

 

... که بوی پیرهن در مصر بار کاروان بندد

ز بس موج سرشکم گوهر ارزان کرده می ترسم

فلک بازار گرم کان و دریا را دکان بندد ...

فیاض لاهیجی
 
۳۱۴۶

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۷

 

... دل به دریا داده را ز آسیب طوفان باک نیست

موج آخر کشتی خود را به ساحل می برد

ابلهان را درک ذوق عشوة دنیا کجاست ...

فیاض لاهیجی
 
۳۱۴۷

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۹

 

... دیده بر انجم گردون چه نهم می دانم

که ازین ورطه برون موج حبابم نبرد

هر دم از بیم درین مرحله از خود بروم ...

فیاض لاهیجی
 
۳۱۴۸

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲

 

... در محیط عشقم از بیم خطرناکی چه باک

کشتی شوقم به بال موج دریا می پرد

نامة گمگشتگان بر بال عنقا بسته اند ...

فیاض لاهیجی
 
۳۱۴۹

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴

 

... با یاد ابروش به مصلای طاعتم

موج سرشک بر خم محراب می خورد

در بستر خشن منشان راحتش کجاست ...

فیاض لاهیجی
 
۳۱۵۰

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۹

 

... دهشت دریا مرا محروم طوفان کرده بود

کشتیم را خندة موج این یچنین بیباک کرد

لب به حسرت بسته بودم لیک فیاض این غزل ...

فیاض لاهیجی
 
۳۱۵۱

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۰

 

... که اگر نفس گشایم دل روزگار گیرد

به میان بحرم اما همه تن چو موج لرزم

که مباد در میانم هوس کنار گیرد ...

فیاض لاهیجی
 
۳۱۵۲

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۰

 

... نصیب زورق فیاض باد طوفانی

که موج صد خطرش از کنار برخیزد

فیاض لاهیجی
 
۳۱۵۳

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۵

 

... طول امل فراخور عرض جمال تست

آغوش موج در خور دریا گشاده اند

گلگشت شهر و کوی نیاید ز پای عشق ...

فیاض لاهیجی
 
۳۱۵۴

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۹

 

... در ازل چون طرح دریا ریختند از اشک من

موج این دریا ز چین آستینم کرده اند

دست بر دستم نکویان پرورش ها داده اند ...

فیاض لاهیجی
 
۳۱۵۵

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۳

 

... عیش ناساز بود زنگ درون می خواهم

صیقل موج غم این آینه پرداز کند

راست تا کنگرة عرش نگیرد آرام ...

فیاض لاهیجی
 
۳۱۵۶

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۶

 

... من از آن ویران ترم کاندیشه تعمیرم کند

من که از موج نفس بال و پری دارم به دام

شرم بادم گر فریب دیو تسخیرم کند ...

فیاض لاهیجی
 
۳۱۵۷

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۹

 

... گر بدین گرمی تراود سیل اشکم از جگر

ماهیان موج دریا را سمندر می کند

حسرت وصل توام در دل به گلزار بهشت ...

فیاض لاهیجی
 
۳۱۵۸

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۳

 

موج اشکم ابر را آلوده دامن می کند

شعلة آهم چراغ برق روشن می کند ...

فیاض لاهیجی
 
۳۱۵۹

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۴

 

... کدامین غنچه را امشب دگر بند قبا بازست

که خوش بوی گل از تحریک موج باد می آید

از آن زخمی که روزی بر سر از بیداد شیرین خورد ...

فیاض لاهیجی
 
۳۱۶۰

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۶

 

چنانم بزم عشرت بی لبش دلگیر می آید

که موج باده در چشمم دم شمشیر می آید

ندانم بر زبان حرف که دارد کلک تقریرم ...

... که می پندارم از روزن به چشمم تیر می آید

به فتراک نگاهش موج خون همنشینان بین

به مهمان رفته پنداری که از نخجیر می آید ...

فیاض لاهیجی
 
 
۱
۱۵۶
۱۵۷
۱۵۸
۱۵۹
۱۶۰
۲۶۳