... اگر ز مردی و مردانگی نشان داری

سفینه ای به کف آر از شکست خود چون موج

درین محیط اگر رغبت کران داری ...

... رود محیط گرانمایه در رکاب ترا

اگر چو موج سبکروح خوش عنان باشی

اگر چه چون خط پرگار می روی به کنار ...

فکنده شور محبت مرا به صحرایی

که موج می زند از هر کنار دریایی

ندانم آن خط سحرآفرین چه مضمون است ...

... برخاسته است گرد فنا تا نشسته ای

صایب هزار دام تماشا ز موج هست

زین بحر چون حباب چرا چشم بسته ای

... داغ مرا به خنده نمک پوش کرده ای

شکر توام ز تیغ زبان موج می زند

چون آب اگرچه خون مرا نوش کرده ای ...

... تا روشنت شود که چه مست گذاره ای

شرط است ریختن عرق سعی موج را

هر چند بحر عشق ندارد کناره ای ...

... ای قطره از جدایی قلزم چه می کنی

ای موج بی کشاکش دریا چگونه ای

دریا ز انتظار تو بر خاک می تپد ...

... غافل شود ز حق به تماشا رود کسی

دامان خشک موج ز دریا نمی برد

پاک از گنه چگونه ز دنیا رود کسی ...

... چون پیشتر ز کوچ مهیا شود کسی

چون در حباب موج پر و بال وا کند

در تنگنای چرخ چسان وا شود کسی ...

... زین کوهسار چند به آوازه بس کنی

در صیدگاه عشق هما موج می زند

چون عنکبوت چند شکار مگس کنی ...

... بحری که می کنی طلبش در کنار توست

ای موج اضطراب برای چه می کنی

ای گوهر گرامی این بحر چون حباب ...

... بیرون ز خود برای تماشا چه می روی

موج سراب سلسله جنبان تشنگی است

از ره برون به جلوه دنیا چه می روی ...

... گر ذوق شکستن به تو اقبال نماید

خود کشتی خود تحفه به موج خطر آری

فارغ شوی از حلقه زدن بر در دونان ...

... در دشت خطرناک تو هر خار سنانی

از بحر پرآشوب تو هر موج نهنگی

گردون سراسیمه و این خاک گرانسنگ ...

... در دیده روشن گهران آهوی لنگی

موجی که بود سلسله جنبان تلاطم

با شوخی مژگان تو همچون رگ سنگی ...

... از وصل نگیرد دل سودازده آرام

در بحر همان موج کند سلسله خایی

چون گوی شدم بی سروپا تا شوم آزاد ...

... با خویش اگر داغی در زیر کفن داری

تا نگذری از دعوی چون موج درین دریا

دایم ز رگ گردن در حلق رسن داری ...

... هر دم و مکری که هست جز دم جان بخش تو

موج سراب فناست ابر درافشان تویی

هر چه درین نه بساط رنگ پذیرد ز جان ...

... بحر چون ماهی ز فیض پیچ و تاب

همچو موج آمد به شستم یللی

در کشاکش بودم از طول امل ...

... از کمان چرخ جستم یللی

کیست پیش راه من گیرد چو موج

بر میان دامن شکستم یللی ...

... فارغم سنگ ملامت ایچره جور چرخدن

نیلسون گوهرده اولان سویه موج انقلاب

عقلی عشق ایتمک سوزایلن سهل و آسان گورونور

باش آغاردی نافه نین تاقانین ایتدی مشک ناب

سایمسه هرکیم فنا دنیاده موجود یوزینی

داخل جنت اولور محشرده صایب بی حساب

منی محروم ایدن رخساردن زلف پریشاندور

بو دریای لطافت موج عنبر ایچره پنهاندور

اگر خورشید تابانیله سن سیز همشراب اولسام ...