ای بیخبر ز خود به تماشا چه میروی؟
چون آفتاب سر زده هرجا چه میروی؟
خود را ببین در آینه و آب و گل بچین
گاهی به باغ و گاه به صحرا چه میروی؟
بالاتر از تو نیست نهالی درین چمن
دنبال سرو ای گل رعنا چه میروی؟
در گرد کاروان تو یوسف نهفته است
در چارسوی مصر به سودا چه میروی؟
در دست توست گوهر شهوار چون صدف
با جان بینفس سوی دریا چه میروی؟
در زلف توست جای تماشا هزار جا
بیرون ز خود برای تماشا چه میروی؟
موج سراب سلسله جنبان تشنگی است
از ره برون به جلوه دنیا چه میروی؟
چون صبح، زخم تیغ زبان بخیه گیر نیست
هردم به چشم سوزن عیسی چه میروی؟
سرمایه نجات بود توبه درست
با کشتی شکسته به دریا چه میروی؟
با خرمنی که خوشه پروین در او گم است
دنبال کهربای تمنا چه میروی؟
تا میتوان شکست ز خون جگر خمار
صائب به خون باده حمرا چه میروی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مخاطب توصیه میکند که به جای تماشا و دنبالهروی از دیگران، به خود و درون خود توجه کند. شاعر با استفاده از تشبیهات مختلف، این پیام را منتقل میکند که ارزشهای واقعی در خود فرد و درون او نهفته است. او به ما یادآوری میکند که بلکه بالاتر از دیگران وجود نداریم و در جستجوی چیزهای بیرونی، ممکن است از خود غافل شویم. همچنین به اهمیت توبه و نجات اشاره میکند و به نوعی از تلاش برای فراموش کردن دردها و خواستههای مادی نیز انتقاد میکند. در نهایت، شاعر به دروننگری و ارزشهای حقیقی زندگی تأکید دارد.
هوش مصنوعی: ای کسی که از خود بیخبری و فقط در حال تماشا هستی، چرا اینجا و آنجا میروی؟ مانند آفتاب که در آسمان درخشان شده، اینجا و آنجا سر میزند.
هوش مصنوعی: به خودت نگاهی بنداز و ببین که چطور میتوانی در دنیای طبیعی، یعنی در باغ و صحرا، آرامش و زیبایی را تجربه کنی. به جای اینکه مدام در رفت و آمد باشی، گاهی وقتت را بگذار و از زیباییهای زندگی لذت ببر.
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ درختی بالاتر و زیباتر از تو وجود ندارد، پس ای گل زیبا، چرا به دنبال سرو میروی؟
هوش مصنوعی: در اطراف تو، یوسف پنهان شده است، پس چرا در جستجوی خرید و فروش در مصر هستی؟
هوش مصنوعی: در دستان تو یک نگین ارزشمند وجود دارد، مانند صدفی که جان بینفس را در خود دارد. پس چرا به سوی دریا میروی؟
هوش مصنوعی: در زلف تو هزاران نقطه برای دیدن وجود دارد، چرا باید از خودت بیرون بروی تا تماشا کنی؟
هوش مصنوعی: موج سراب نمایانگر حالت بیپایانی از تشنگی است. از چه راهی به جلوههای دنیا میروی؟
هوش مصنوعی: به محض اینکه صبح میشود، زخمهای ناشی از تندزبانها بهبود نمییابند. چرا هر بار که عیسی با سوزن به چشم کسی مینگرد، تو به سوی او میروی؟
هوش مصنوعی: توبه صحیح میتواند نجاتدهنده باشد، اما وقتی در حال غرق شدن در دریایی هستی، چرا بدون توجه به شرایط بحرانی به دریا میروی؟
هوش مصنوعی: با وجود انبوهی از خوشههایی که در آن گم شده، چرا به دنبال جذابیتهای گذرا و بیفایده میروی؟
هوش مصنوعی: تا جایی که ممکن است، از درد و رنج خود در حالم بگویم. چرا به فکر شراب خوشرنگی هستی که از خون دل من ساخته شده است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سوی شکار، ای بت رعنا، چه میروی؟
شهری خراب تست، به صحرا چه میروی؟
گر میروی به شهر، که صیدی فتد به دام
اینجا مرا گذاشته، تنها چه میروی؟
بیسگ نمیروند سواران به عزم صید
[...]
از ره به خواهش دل شیدا چه میروی
گر عاشقی، به کوی تمنا چه میروی
در گل گرفتهام در و بام ترا ز اشک
دیگر به باغ، بهر تماشا چه میروی
بی بوی پیرهن مبر از گریه نور چشم
[...]
بیداغ عشق، بر در دلها چه میروی؟
اهل نظر نیی، به تماشا چه میروی؟
کام نخست سوخت نفس، برق خام را
ای نوسفر، تو بر اثر ما چه میروی؟
جز نقد جان، بها نپذیرد متاع حسن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.