عبدالقادر گیلانی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴ - نورایمان
... چون برون آیی ز دنیا پیشواز آیم ترا
گویم ای محیی چه خوش بر کوفتی این راه دور
عبدالقادر گیلانی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵ - سیّد انبیاء
... محیی به غلامی تو زد لاف
از راه کرم بدار معذور
عبدالقادر گیلانی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰ - ای خوش آن روز
... کور بادا دیده بختم خوش آن روزی که من
دیده بر راه سمند شهسواری داشتم
باز رو گردانی از من چونکه آیم سوی تو ...
عبدالقادر گیلانی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴ - ناله های من
... گر برفتم می کشد بازم به جای خویشتن
نه مرا در خانه کس راه و نه در مسکنی
می توانم بود یکدم در سرای خویشتن ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح علاء الدوله اتسز
بهار جان فزا آمد جهان شد خرم و زیبا
بباغ راه گستردند فرش حله و دیبا
بباغ اندر بنفشه شد چو قد بیدلان چفته
بباغ اندر شکوفه شد چو خد دلبران زیبا
همه اطراف صحراهست پر یاقوت و پر بسد
همه اکناف بستان هست پرمرجان و پر مینا ...
... ز انوار ریاحیین باغ و بستان گشته سرتاسر
منور چون عبادتگاه راهبانان شب یلدا
جهانست این ندانم یا فضای جنت الماوی ...
... ز بدخواهان نماند اندر همه عالم اثر تاتو
در استیصال بدخواهان سپردی راه استغنا
همیشه تا که بر افلاک باشد موضع انجم ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۷ - در ستایش افضل الدین خاقانی
... ز دست محنت بر کوه قاف شد عنقا
بساز توشه تقوی ز بهر راه که تو
رسی ز توشه تقوی بمنزل آلا ...
... نردبان قناعت رسی بدان بالا
چه سود با تو که از راه لطف نشناسی
زبور خواندن داود را ز ژاژ صدا ...
... ز بهر رد و قبول از برای چون و چرا
نه مرد راهی و آگه نه ای که نتوان گفت
حدیث چون و چرا در میان خوف و رجا ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۸ - نیز در مدیحه گوید
... من از روی شرف حرم ولیکن از حیا بنده
من از راه طمع گنگم و لیکن از هنر گویا
ز حرص مال ننهادم بمدح و مرثیت هرگز ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - نیز در مدح اتسز
... آفاق بی عمارت انصاف تو خراب
از راه بر و لطف تویی مالک القلوب
وز روی امر و نهی تویی مالک الرقاب ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - در مدح خاقان کما الدین ابو القاسم محمود ارسلان خسرو توران
... با نور طلعت تو هدر ماه و آفتاب
در راه تو با قطار شرق و غرب
دارند شغل و پیشه سفر ماه و آفتاب ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح خاقان کمال الدین
... از هیبت تو بدرقه کاروان شدست
با مایه خلاف تو در راه حادثات
سود مخالفان شریعت زیان شدست ...
... ارباب فضل را بخوشی چون جنان شدست
در راه شرع ذکر مساعی خوب تو
پیرایه بدایع هر داستان شدست ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - در مدح سید مجدالدین گوید
... بر مهر خاندان تو بسته میان نداشت
افلاس راه آن املی کرده منقطع
کز بخشش تو بدرقه کاروان نداشت ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - در مدح اتسز خوارزمشاه
... می بیاد میزبان و میهمان باید گرفت
تا در اسباط حدوث عالم از راه کلام
شرح اعراض و جواهر در میان باید گرفت ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۴۹ - در مدح شمس الدین وزیر
کریمی که رسم معلی نهاد
بزرگی که راه ایادی گشاد
اجل شمس دین پیمبر کزوست ...
... ز عزمش ربودست تعجیل باد
شده فتح را داد او راهبر
شده بحر را جود او اوستاد ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - هم در مدح اتسز گوید
... جاهل به مسند اندر و عالم برون در
جوید به حیله راه و به دربان نمی رسد
آزرده شد به حرص درم جان عالمان ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۵۵ - در مدح علاءالدوله اتسز
... هم سپر گیرد بکف گردون و هم خنجر کشد
دهر کی یارد که در راه خلافش پا نهد
چرخ کی یارد که از خط وفاقش سر کشد ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - و هم در ستایش اتسز گوید
... بر هیچ نقطه مشغله پاسبان نماند
در راه های مهلک بی خوف و بی رجا
جز عصمت تو بدرقه کاروان نماند ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - نیز در مدح اتسز
... گذر بخاک در تو نکرد یارد اد
و گر کند گذر از راه احترام کند
همیشه تا که بهر ماه ماه یک باری ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - در مدح اتسز
... بر قلعه ای که هیچ نیامد همی فرود
راه حذر گرفت و بسنگ اندرون گریخت
لیکن کجا حذر کند از چنک مرگ سود ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - در مدح شمسالدین وزیر
... هر کش از اعتقاد بستاید
فضل او راه عیب بر بندد
عقل او راز غیب بگشاید ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - ذوقافتین در مدح ملک اتسز
... وی کارکرد تیغ تو اندر جهان ثمر
تا عدل تست بدرقه شبها بهیچ راه
از دزد و راهزن نکند کاروان حذر
با بیشمار فضلی و با بیقیاس عدل ...
... بر حل مشکلات گه امتحان فکر
در راه کین و مهر تو خوف و رجا دلیل
بر شاخ لطف و عنف تو سود و زیان ثمر ...