ای از مکارم تو شده در جهان خبر
افگنده از سیاست تو آسمان سپر
صاحب قران ملکی و بر تخت خسروی
هرگز نبوده مثل تو صاحب قران دگر
با رای پیر و بخت جوانی و کرده اند
اندر پناه جاه تو پیر و جوان مقر
گیتی زبان گشاده بمدح تو و فلک
بسته ز بهر خدمت تو بر میان کمر
با موکب سیادت تو هم کنف شرف
با مرکب سعادت تو هم عنان ظفر
گیتی ز امر تو نشود یک نفس جدا
گردون ز حکم تو نکند یک زمان گذر
از ارتفاع قدر تو بر هر فلک نشان
وز اصطناع بر تو در هر مکان اثر
جود برامکه است خبر و آن تو عیان
هرگز براستی نبود چون عیان خبر
از فیض مکرمات کف راد تو نماند
در قعر بحر لؤلؤ و در جوف کان گهر
ای دستبرد باس تو اندر هدی مثل
وی کارکرد تیغ تو اندر جهان ثمر
تا عدل تست بدرقه ، شبها بهیچ راه
از دزد و راهزن نکند کاروان حذر
با بیشمار فضلی و با بیقیاس عدل
با بی حساب جودی و با بیکران هنر
در موقفی ، که پاره کند اهل حرب را
زخم سنان تارک و نوک سنان جگر
صحرای کارزار چو رهبان دیر دار
اندر کشد ز خون یلان طیلسان بسر
از عکس تیغ ها شده پر اختران هوا
وز خون شخص ها شده چون ارغوان حجر
آنجا ز نوک رمح تو گیرد حذر قضا
وانک ز حد تیغ تو جوید امان قدر
دل ها کنی فکار بپیکان دل شکاف
جان ها کنی شکار بشمشیر جان گذر
در مغزها حسام تو چون در ظلام نور
در سینها سنان تو چون در خان شرر
ای گشته دشمن تو ببند هوان اسیر
وندر زمانه چیست ز بند هوان بتر؟
از فکرت تو ساخته جسم هنر روان
وز نکتهٔ تو یافته چشم بیان بصر
هر مشکلی گشاده شود چون گماشتی
بر حل مشکلات گه امتحان فکر
در راه کین و مهر تو خوف و رجا دلیل
بر شاخ لطف و عنف تو سود و زیان ثمر
چون مدح خوان مدیح تو آورد در دهان
گردد مدیح در دهن مدح خوان درر
بد گوی تو اگر شکر اندر دهان نهد
در حال زهر گرددش اندر دهان شکر
هر خلق را عطای تو قارون کند همی
همچون بهار از در و همچون خزان ز زر
شاها ، گذشت انده و وقت طرب رسید
آمد بصدرت از شرف جاودان حشر
در دولت تو بود گمان خلق را ، کنون
آمد گل یقین ز درخت گمان ببر
زین پس نکرد خواهد ، تا روز رستخیز
چشم بد زمانه در این خاندان نظر
در مملکت تو همچو روانی ، بتن روانی
نارد بنزد خلق تن بی روان خطر
همواره تا بتابد از آسمان نجوم
پیوسته تا بروید در بوستان شجر
از گرز همچو گوز سر حاسدان
بکوب وز نیزه همچو سنبه دل دشمنان بدر
تا بر فراز گنبد فیروزه گون شود
هر مه دوبار چون سپر و چون کمان قمر
بادا ولیت را زسعود سپهر مهر
بادا عدوت را ز صروف زمان ضرر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به ستایش و تمجید از یک شخصیت بزرگ و دارای قدرت و شرافت میپردازد. شاعر به توصیف ویژگیهای برجسته این شخص، از جمله نسبت به بهبود اوضاع جهان، قدرت و عدالت و عطای وی به مردم میپردازد. وی بیان میکند که با سیاست و تدبیر این شخصیت، آسمان نیز به سلامت و امنیت پناه آورده است. همچنین به آثار و نشانههای عظمت او در زمین و آسمان اشاره شده و از تاثیرات مثبت او بر زندگی مردم سخن گفته شده است. شاعر به این نکته اشاره میکند که دشمنان او به رغم تواناییهایشان، نمیتوانند در برابر او ایستادگی کنند و به ویژگیهای بارز او در عرصههای جنگ و عدالت میپردازد. در نهایت، شاعر آرزوی موفقیت و پیروزی برای این شخصیت بزرگ را دارد و خواستار امنیت و رفاه برای ملک و مردم تحت سرپرستی اوست.
هوش مصنوعی: ای فردی که خوبیهایت در دنیا شهرت یافته و از تدبیر و سیاست تو آسمان به حمایت تو آمده است.
هوش مصنوعی: صاحب قرآن یک مَلک است و بر تخت سلطنت نشسته است. هیچکس دیگری مانند تو که صاحب قرآن باشی، وجود ندارد.
هوش مصنوعی: با مشورت و نظر بزرگترها و شانس جوانی، افراد در زیر سایه مقام و منزلت تو، چه پیر و چه جوان، جمع شدهاند.
هوش مصنوعی: جهان به ستایش تو زبان باز کرده و آسمان برای خدمت به تو خود را محکم بسته است.
هوش مصنوعی: با افتخار همراهی تو، مقام و شرافت را در کنار خود میگذارم و با خوشبختیام، موفقیت را به دست میآورم.
هوش مصنوعی: جهان هیچگاه از فرمان تو جدا نمیشود و آسمان نیز به خواست تو لحظهای درنگ نمیکند.
هوش مصنوعی: تو به اندازهای بزرگ هستی که نشانهات در هر آسمانی دیده میشود و نشانهای از وجود تو در هر جایی حس میشود.
هوش مصنوعی: بخشش و کرم برامکه همچون خبری است که تو به وضوح میبینی، اما حقیقتاً هیچ چیز به وضوح همان خبر نیست.
هوش مصنوعی: از نعمتها و برکات دستهای تو چیزی در عمق دریا و درون سنگهای گرانبها باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: ای دستبرد تو، مانند عیسی در هدایت بخشش میکنی، مثل آنکه تیغ تو در این جهان اثرگذار است.
هوش مصنوعی: هنگامی که عدالت تو همراه است، کاروانها در شب هیچ نگرانی از دزدان و راهزنان ندارند و میتوانند با خیال راحت سفر کنند.
هوش مصنوعی: با فضیلتهای بیشمار و با عدالت بسیار زیاد، با بخششهای فراوان و با هنر بینظیر و بیپایان.
هوش مصنوعی: در موقعیتی که جنگجویان را با زخمهای شمشیر و نوک نیزهها گرفتار کند، صحنهای بسیار خطرناک و وحشتناک رقم میزند.
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، مانند راهبی در دیر، کشتار شجاعان را در جمعیت غرق در خون مشاهده میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر تیغها، آسمان پر از ستاره شده و به علت خون مردم، رنگش مانند ارغوانی شده است.
هوش مصنوعی: در آنجا سرنوشت از نوک نیزهی تو میهراسد و مقدر میخواهد از تیغ تو پناه و نگهداری بیابد.
هوش مصنوعی: دلها را به تیرهای عشق میزنی و آنها را مجروح میکنی، جانها را نیز با شمشیر عشق به دام میافکنی.
هوش مصنوعی: حسام تو در ذهنها همچون نوری در تاریکی است و سنان تو در دلها مانند شعلهای در میانه آتش میدرخشد.
هوش مصنوعی: ای کسی که دشمن تو به دام افتاده، به یاد داشته باش که در این دنیا چه چیزی از بندهای ناپاک بدتر است؟
هوش مصنوعی: از تفکر و اندیشهات، جسم و صورتی هنری ساخته شده و از نکتههای تو، چشمی برای بیان و مشاهده پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: هر مشکلی که پیش بیاید، با کمی تفکر و تلاش میتوان آن را حل کرد. به یاد داشته باش که برای حل مسائل، باید به خوبی فکر کنی و صبر داشته باشی.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق و انتقام تو، ترس و امید نشانهای است بر شاخسار محبت و خشونت تو، که منفعت و ضرر ثمره آن است.
هوش مصنوعی: زمانی که کسی به ستایش و تمجید تو بپردازد، این ستایش مانند جواهراتی در دهان او جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: اگر کسی بدگویی تو را با ظاهری شیرین و خوشایند بیان کند، در واقع آن سخنان میتوانند زهرآگین و مضر جلوه کنند.
هوش مصنوعی: هر انسانی با بخشش تو مانند قارون ثروتمند میشود، همانطور که بهار از در میآید و خزانی هم از طلا.
هوش مصنوعی: ای شاه، زمان غم و اندوه گذشته و اکنون وقت شادی و خوشی فرارسیده است. از مقام بزرگ و ماندگار، وقت آن است که به سویت بیایم.
هوش مصنوعی: در زمان تو، مردم تصور میکردند که خوشبختی و سعادت در دست توست، اما اکنون حقیقت روشن و مشهودی از درخت امید به بار نشسته است.
هوش مصنوعی: از این پس، تا روز قیامت، چشم بد و آسیبهای زمانه بر این خاندان نخواهد افتاد.
هوش مصنوعی: در سرزمین تو، همانطور که جان در بدن جاری است، این بدن بدون جان نیز برای مردم خطرناک است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که تا زمانی که ستارهها از آسمان روشنایی میافکنند و طبیعت به رشد و شکوفایی ادامه میدهد، باید در انتظار زیباییها و نعمتهای آن بود.
هوش مصنوعی: حسادت و کینه دشمنان را با قدرت و شدت مانند چوبی بزرگ و محکم درهم بشکن و دل آنها را مثل تیری که به هدف میخورد، سوراخ کن.
هوش مصنوعی: هر ماه وقتی که در بالای گنبد آسمان با رنگ فیروزهای درخشان میدرخشد، دوباره مانند سپر و کمان به شکل قمر نمایان میشود.
هوش مصنوعی: امیدوارم تو در سایهی خوشبختی و موفقیت قرار بگیری و از لطف روزگار بهرهمند شوی. همچنین، امیدوارم دشمنت از ناملایمات و مشکلات زمان آسیب ببیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سروست و بت نگار من آن ماه جانور
ار سرو سنگ دل بود و بت حریر بر
باری ندانمت که چه خو داری ای پسر
تا نیستی مرا و ترا هیچ درد سر
همچون مه دو هفته برون آیی از وثاق
همچون مه گرفته درون آییم ز در
رغم مرا چو سرکه مکن چون بمن رسی
[...]
اخگر هم آتشست ولیکن نه چون چراغ
سوزن هم آهنست ولیکن نه چون تبر
کلکش چو مرغکیست دو دیده پر آب مشک
وز بهر خیر و شر زبانش دو شاخ وتر
آن سوسن سپید شکفته به باغ در
یک شاخ او ز سیم و دگر شاخ او ز زر
پیراهنیست گویی دیبا ز شوشتر
کز نیل ابره استش و از عاج آستر
تا بیشتر زند بدلم عشق نیشتر
باشد مرا بمهر بتان میل بیشتر
اندیشه یکی پسر اندر دلم فتاد
هرگز نیامده ببر من چنو پسر
تا عشق آن پسر بسرم بر نهاد رخ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.