گنجور

 
۲۶۰۱

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - مطلع سوم

 

... هشتم ذیحجه در موقف رسیده چاشت گاه

شامگه خود را به هفتم چرخ مهمان دیده اند

شب فراز کوه ز اشک شور جمع و نور شمع ...

... جرم کیوانش چو سنگ مکی افسان دیده اند

چون بره کید به مادر گوسپند چرخ را

سوی تیغ حاج پویان و غریوان دیده اند ...

خاقانی
 
۲۶۰۲

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - مطلع دوم

 

... کآسمان طشت و شفق خون ماه نشتر ساختند

چرخ جادوپیشه چون زرین قواره کرد گم

دامن کحلیش را جیبی مقور ساختند

درزیان چرخ را گویی که سهو افتاده بود

کآن زه سیمین بر آن دامن نه در خور ساختند ...

خاقانی
 
۲۶۰۳

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۲ - مطلع سوم

 

... شوق شاهش آتش و شروانش مجمر ساختند

نصرة الاسلام گیتی پهلوان کاجرام چرخ

چارپای تختش از تاج دو پیکر ساختند ...

... نشره کردند و به آب رخ مزعفر ساختند

پیش سقف بارگاهش خانه موری است چرخ

کز شبستان سلیمانیش منظر ساختند ...

... ساحت این هفت کشور برنتابد لشکرش

شاید ار خضرای نه چرخش معسکر ساختند

پار دیدی کاین سر سلجوقیان بر اهل کفر ...

... چون دو لشکر بر هم افتادند چون گیسوی حور

هفت گیسودار چرخ از گرد معجر ساختند

نوک پیکان ها چو درهم خانه عیسی رسید

چرخ ترسا جامه را دجال اعور ساختند

در میان اب و آتش کاین سلاح است آن سمند ...

... چون همای فتح پور الدگز بگشاد بال

کرکسان چرخ از آن خون خوارگان خور ساختند

از دل و رخسارشان خوردند چندان کرکسان ...

خاقانی
 
۲۶۰۴

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۸ - ایضا در مرثیهٔ خانوادهٔ خود

 

... بر تن ماهی شکنج مار برافکند

چرخ که دود دلم پلنگ تنش کرد

خواب به بختم پلنگ وار برافکند ...

... بست و به دریای انتظار برافکند

چرخ نهان کش که پرده ساز خیال است

پرده خاقانی آشکار برافکند

خاقانی
 
۲۶۰۵

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - در ستایش نصرة الدین ابوالمظفر اصفهبد لیالواشیر پادشاه مازندران

 

... کس بر علف چه نزل مهیا برافکند

چون لاشه تو سخره گرفتند بر تو چرخ

منت به نزل یک تن تنها برافکند ...

خاقانی
 
۲۶۰۶

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰ - مطلع دوم

 

... هر شب برای طرف کمرهای خادمانش

دریای چرخ لؤلؤ لالا برافکند

هر سال مه سیاه شود بر امید آنک ...

خاقانی
 
۲۶۰۷

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - این قصیدهٔ را حرز الحجاز خوانند در کعبهٔ علیا انشاء کرده و بر بالین مقدس پیغمبر اکرم صلوات الله علیه در یثرب به پایان آورده

 

... بهر تفته جگران کافت گرما بینند

چرخ نارنج صفت شیشه کافور شود

که ز انفاس مریدان دم سرما بینند ...

... که مگس ران وی از شهپر عنقا بینند

عیسی از چرخ فرود آید و ادریس ز خلد

کاین دو را زله ز خوان پایه طاها بینند ...

خاقانی
 
۲۶۰۸

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - این قصیدهٔ به نام کنز الرکاز است و خاقانی آن را در ستایش پیغمبر اکرم و در جوار تربت مقدس آن حضرت سروده است

 

... لحن داود به آهنگ دل آرا شنوند

کوس چون صومعه پیر ششم چرخ کز او

بانگ شش دانه تسبیح ثریا شنوند ...

... پنج هنگام دوم صور به یک جا شنوند

بر در مرقد سلطان هدی ز ابلق چرخ

مرکب داشته را ناله هرا شنوند ...

خاقانی
 
۲۶۰۹

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۹ - قصیده

 

... گر کسی دامنم بپالاید

تا من از دست درنیفتم چرخ

ننشیند ز پای و ناساید ...

... سخت کوش است آه خاقانی

مگر این چرخ را بفرساید

خاقانی
 
۲۶۱۰

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - در ستایش اتابک منصور فرمانروای شماخی و ابوالمظفر شروان شاه

 

... به جام صدف نوش بحری که عکسش

ز تف ماهی چرخ بریان نماید

ببین بزم عیدی چو ایوان قیصر ...

خاقانی
 
۲۶۱۱

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۴ - قصیده

 

... افکند بر کنار و صدف در میان کشید

بس دل که چرخ سای و ستاره فسای بود

چرخش کمین گشاد و ستاره کمان کشید

روز جهان کرا نکند دیدن ای فتی ...

خاقانی
 
۲۶۱۲

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - در بیماری فرزند و تاثر از درگذشت وی گوید

 

... کآنچه در شام ستانید سحر باز دهید

آب هر عشوه که در جیب شما ریزد چرخ

آسیاوار هم از دامن تر بازدهید ...

... چون پسندید که گوهر به حجر باز دهید

ماه من چرخ سپر بود روا کی دارید

که بدست زمی ماه سپر باز دهید ...

خاقانی
 
۲۶۱۳

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۸ - خاقانی این قصیده را در مرثیهٔ فرزند خویش امیر رشید الدین سروده و آن را ترنم المصائب گویند.

 

... آه اگر شش دره دور قمر بگشایید

سحر چرخ از دو قواره مه و خور خوابم بست

بند این ساحر هاروت سیر بگشایید ...

خاقانی
 
۲۶۱۴

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۰ - در ستایش ملک ارسلان مظفر

 

... گر نه از آن قواره نیمی کنند کمتر

چرخ سیاه کاسه خوان ساخت شبروان را

نان سپید او مه نان ریزهاش اختر ...

خاقانی
 
۲۶۱۵

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۲ - مطلع سوم

 

... نخل از تو گشت تازه جان از تو یافت عازر

سرگشته کرد چرخم چون بادریسه

فریاد ازین فسونگر زن فعل سبز چادر ...

... تا تاجدار گشتم از دوستی دو کعبه

چرخ یگانه دشمن نعلم کند دو پیکر

این کعبتین بی نقش آورد سر به کعبم ...

خاقانی
 
۲۶۱۶

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۳ - مطلع چهارم

 

... چنگ ارتفاع می را ربعی به شکل مسطر

آن بار بد که امسال از چرخ نیک بادش

شعرم به مدح سلطان برداشته به مزهر ...

... از مشتریش طاس است از آفتاب مغفر

هر مه ز یک شبه مه چرخ است طوق دارش

سگ طوق سازد از دم در خدمت غضنفر ...

خاقانی
 
۲۶۱۷

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۶ - در ستایش صفوه الدین بانوی شروان شاه

 

... وانگه جدا شوند به تقدیر کردگار

بر چرخ ملک بانو و شاهند مهر و ماه

این مهر و ماه را ملک العرش باد یار ...

خاقانی
 
۲۶۱۸

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۷ - در ستایش ملک الوزرا زین الدین دستور عراق

 

... خنده زد اندر هوا بیرق او برق وار

بود چو گوگرد سرخ کز بر چرخ کبود

داد مس خاک را گونه زر عیار

خسرو چین از افق آینه چین نمود

زآینه چرخ رفت زنگ شه زنگ بار

در سپر ماه راند تیغ زراندوده مهر ...

... نکهت باد سحر قیمت عود قمار

برقع زرین صبح چرخ برانداخت و کرد

پیش عروس سپهر زر کواکب نثار ...

خاقانی
 
۲۶۱۹

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۹ - مطلع سوم

 

... باد وزان بر رزان گشت به دل کینه دار

سنبله چرخ را خرمن شادی بسوخت

کاتش خورشید کرد خانه باد اختیار ...

... ای به گه انتقام همچو حسودت مدام

خواسته از خشم تو چرخ فلک زینهار

جاه فزای از سپهر نیست وجودت که نیست ...

... جز تن گل پر ز خون جز دل لاله فکار

هیچ یگانه نزاد چرخ فلک همچو تو

تا که همی ملک راند سال فلک شش هزار ...

خاقانی
 
۲۶۲۰

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۱ - مطلع دوم

 

... چون کنی از نطع خاک رقعه شطرنج رزم

از پس گرد نبرد چرخ شود خاکسار

شیر علم را حیات تحفه دهی تا شود ...

... در تب ربع اوفتد سبع شداد از نهیب

تخت محاسب شود قبه چرخ از غبار

از خوی مردان شهاب روی بشوید به خون ...

... ماهی و گاو زمین لرزه کنان زیر بار

چرخ چو لاله به دل در خفقان رفته صعب

دهر چو نرگس به چشم در یرقان مانده زار ...

خاقانی
 
 
۱
۱۲۹
۱۳۰
۱۳۱
۱۳۲
۱۳۳
۴۹۲