شمارهٔ ۸۱ - این قصیدهٔ را حرز الحجاز خوانند در کعبهٔ علیا انشاء کرده و بر بالین مقدس پیغمبر اکرم صلوات الله علیه در یثرب به پایان آورده
شب روان چو رخ صبح آینه سیما بینند
کعبه را چهره در آن آینه پیدا بینند
گرچه زان آینه خاتون عرب را نگرند
در پس آینه رویم زن رعنا بینند
اختران عود شب آرند و بر آتش فکنند
خوش بسوزند و صبا خوش دم از آنجا بینند
صبح دندان چو مطرا کند از سوخته عود
عودی خاک ز دندانش مطرا بینند
صبح را در رداء سادهٔ احرام کشند
تا فلک را سلب کعبه مهیا بینند
محرمان چون رداء صبح در آرند به کتف
کعبه را سبز لباسی فلک آسا بینند
خود فلک شقهٔ دیبای تن کعبه شود
هم ز صبحش علم شقهٔ دیبا بینند
دم صبح از جگر آرند و نم ژاله ز چشم
تا دل زنگ پذیر آینه سیما بینند
نم و دم تیره کنند آینه، این آینه بین
کز نم گرم و دم سرد مصفا بینند
ز آه سبوح زنان راه صبوحی بزنند
دیو را ره زدن روح چه یارا بینند
بشکنند آن قدح مه تن گردون زنار
که به دست همه تسبیح ثریا بینند
اختران از پی تسبیح همه زیر آیند
کآتش دل زده در قبهٔ بالا بینند
نیک لرزانند از مؤذن تسبیح فلک
اخترانی که چو تسبیح مجزا بینند
خوش دمان آن ردی صبح بشویند چو شیر
کن ردا جامهٔ احرام مسیحا بینند
نه نه مشتاقان از صبح و ز شام آزادند
که دل از هر چه دو رنگی است شکیبا بینند
صبح و شام آمده گل گونه رخ و غالیه فام
رو که مردان نه بدین رنگ، زنان وابینند
صبح صادق پس کاذب چکند بر تن دهر
چادر سبز درد تا زن رسوا بینند
ز آبنوس شب و روز آمده بر رقعهٔ دهر
دو سپه کالت شطرنجی سودا بینند
لعب دهر است چو تضعیف حساب شطرنج
گرچه پایان طلبندش نه همانا بینند
کی کند خاک در این کاسهٔ مینای فلک
که در او آتش و زهر آبخور ما بینند
غلطم خاک چه حاجت که چو اندر نگرند
همه خاک است که در کاسهٔ مینا بینند
خاک خوران ز فلک خواری بینند چو خاک
خاک بر سر همه را هیچ مگو تا بینند
بگذریم از فلک و دهر و در کعبه زنیم
کاین دو را هم به در کعبه تولا بینند
ما و خاک پی وادی سپران کز تف و نم
آهشان مشعله دار و مژه سقا بینند
ها ره واقصه و قصهٔ آن راه شویم
که ز برکهش برکه برکه سینا بینند
بادیه بحر و بر آن بحر، چو باران ز حباب
قبهٔ سیم زده حله و احیا بینند
از خفاجه به سر راه معونت یابند
وز عرینه به لب چاه مواسا بینند
گرم گاهی که چو دوزخ بدمد باد سموم
تف باحورا چو نکهت حورا بینند
قرصهٔ شمس شود قرصهٔ ریوند ز لطف
بهر تفته جگران کافت گرما بینند
چرخ نارنج صفت شیشهٔ کافور شود
که ز انفاس مریدان دم سرما بینند
علم خاص خلیفه زده در لشکر حاج
چتر شام است کز او ماه شب آرا بینند
ماه زرین زبر رایت و دستارچه زیر
آفتابی به شب آراسته عمدا بینند
تاج زرین به سر دختر شاهنشه زنگ
باز پوشیده به گیسوش سراپا بینند
ز می از خیمه پر افلاک و ز بس فلکهٔ زر
بر سر هر فلکی کوکب رخشا بینند
سالکان راست ره بادیه دهلیز خطر
لکن ایوان امان کعبه علیا بینند
همه شبهای غم آبستن روز طرب است
یوسف روز، به چاه شب یلدا بینند
خوشی عافیت از تلخی دارو یابند
تابش معنی در ظلمت اسما بینند
برشوند از پل آتش که اثیرش خوانند
پس به صحرای فلک جای تماشا بینند
بگذرند از سر موئی که صراطش دانند
پس سر مائدهٔ جنت ماوا بینند
حفت الجنه همه راه بهشت آمد خار
پس خارستان گلزار تمنا بینند
حفت النار همه راه سقر گلزار است
باز خارستان سر تاسر صحرا بینند
شوره بینند به ره پس به سر چشمه رسند
غوره یابند به رز پس میحمرا بینند
آب ابر است کزاو شوره فرات انگارند
تاب مهر است کز او غوره منقا بینند
فر کعبه است که در راه دل و باغ امید
شوره و غورهٔ ما چشمه و صهبا بینند
تخم کاینجا فکنی کشت تو آنجا دروند
جوی کامروز کنی آب تو فردا بینند
بد دلی در ره نیکی چه کنی کاهل نیاز
نیک را هم نظر نیک مکافا بینند
تشنگانی که ز جان سیر شوند از می عشق
دل دریا کش سرمست چو دریا بینند
دیو کز وادی محرم شنود نالهٔ کوس
چون حریر علمش لرزه بر اعضا بینند
گوسفند فلک و گاو زمین را به منی
حاضر آرند و دو قربان مهیا بینند
پی غلط کرده چو خرگوش همه شیر دلان
ره به تنها شده تا کعبه به تنها بینند
آسمان در حرم کعبه کبوتروار است
که ز امنش به در کعبه مسما بینند
آسمان کو ز کبودی به کبوتر ماند
بر در کعبه معلق زن و دروا بینند
این کبوتر که نیارد ز بر کعبه پرید
طیرانش نه به بالا که به پهنا بینند
شقهای کز بر کعبه فلکش میخوانند
سایهٔ جامهٔ کعبه است که بالا بینند
روز و شب را که به اصل از حبش و روم آرند
پیش خاتون عرب جوهر و لالا بینند
حبشی زلف یمانی رخ زنگی خال است
که چو ترکانش تتق رومی خضرا بینند
کعبه را بینند از حلقهٔ در حلقهٔ زلف
نقطهٔ خالش از آن صخرهٔ صما بینند
جان فشانند بر آن خال و بر آن حلقهٔ زلف
عاشقان کان رخ زیتونی زیبا بینند
مشتری عاشق آن زلف و رخ و خال شده است
که چو گردونش سراسیمه و شیدا بینند
گفتی آن حلقهٔ زلف از چه سپید است چو شیر
که ز خال سیهی عنبر سارا بینند
کعبه دیرینه عروسی است عجب نی که بر او
زلف پیرانه و خال رخ برنا بینند
حلقهٔ زلف کهن رنگ بگرداند لیک
خال را رنگ همان غالیه گونا بینند
عشق بازان که به دست آرند آن حلقهٔ زلف
دست در سلسلهٔ مسجد اقصی بینند
خاکپاشان که بر آن سنگ سیه بوسه زنند
نور در جوهر آن سنگ معبا بینند
از پس سنگ سیه بوسه زدن وقت وداع
چشمهٔ خضر ز ظلمات مفاجا بینند
گر به مکه فلک و نور مجزا دیدند
در مدینه ملک و عرض معلا بینند
خاکیان جگر آتش زده از باد سموم
آب خور خاک در حضرت والا بینند
مصطفی پیش خلایق فکند خوان کرم
که مگس ران وی از شهپر عنقا بینند
عیسی از چرخ فرود آید و ادریس ز خلد
کاین دو را زله ز خوان پایهٔ طاها بینند
خاصگان بر سر خوان کرمش دم نزنند
ز آن اباها که بر این خوانچهٔ دنیا بینند
زعفران رنگ نماید سر سکباش ولیک
گونهٔ سگ مگس است آنکه ز سکبا بینند
عقل واله شده از فر محمد یابند
طور پاره شده از نور تجلی بینند
عقل و جان چون یی و سین بر در یاسین خفتند
تن چو نون کز قلمش دور کنی تا بینند
او گرفته ز سخن روزه و از عید سخاش
صاع خواهان زکوة آدم و حوا بینند
شیر مردان به حریمش سگ کهفند همه
اینت شیران که مدد ز آتش هیجا بینند
سرمهٔ دیده ز خاک در احمد سازند
تا لقای ملک العرش تعالی بینند
حضرت اوست جهانی که شب و روز جهان
شاخ و برگی است که آن روضهٔ غرا بینند
داد خواهان که ز بیداد فلک ترسانند
داد از آن حضرت دین داور دارا بینند
بنده خاقانی و درگاه رسول الله از آنک
بندگان حرمت از این درگه اعلی بینند
خاک مشکین که ز درگاه رسول آورده است
حرز بازوش چو الکهف و چو کاها بینند
مصطفی حاضر و حسان عجم مدح سرای
پیش سیمرغ خمش طوطی گویا بینند
گرچه حسان عجم را همه جا جای دهند
جایش آن به که به خاک عربش جا بینند
گرچه در نفت سیه چهره توان دید ولیک
آن نکوتر که در آیینهٔ بیضا بینند
لاف از آن روح توان زد که به چارم فلک است
نی از آن روح که در تبت و یغما بینند
یادش آید که به شروان چه بلا برد و چه دید
نکبتی کان پشه و باشه ز نکبا بینند
بس که دید آفت اعدا ز پی انس عیال
مردم از بهر عیال آفت اعدا بینند
موسی از بهر صفورا کند آتش خواهی
و آن شبانیش هم از بهر صفورا بینند
به فریب فلک آزرده دلش خوش نکنند
تا فلک را چو دلش رنگ معزا بینند
کی توان برد به خرما ز دل کس غصه
کاستخوان غصه شده در دل خرما بینند
سخنش معجز دهر آمد از این به سخنان
به خدا گر شنوند اهل عجم یا بینند
چو تمسکت به حبل الله از اول دیدند
حسبنا الله و کفی آخر انشا بینند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف ویژگیهای کعبه و زیباییهای طبیعت و عشق میپردازد. شاعر به تصاویر زندهای از صبح، آتش، ستارهها و عناصر دیگر زندگی اشاره میکند و زیباییهای کعبه و اطراف آن را با دقت توصیف میکند. او به تقابل شب و روز، عشق و تنهایی همچنین به موارد مذهبی و روحی میپردازد. با استفاده از نمادگرایی و استعاره، شاعر معانی عمیقتری از عشق، امید و دیانت را به تصویر میکشد و بر اهمیت کعبه به عنوان مرکزی مقدس تأکید میکند. در نهایت، او بر لزوم عشق و انسانیت در زندگی اشاره دارد و خواننده را به تأمل در این موضوعات دعوت میکند.
هوش مصنوعی: در شب، هنگامی که چهرهی صبح همچون آینهای روشن میشود، مردم قادرند چهرهی کعبه را در آن آینه ببینند.
هوش مصنوعی: اگرچه در آینه به زیبایی و魅魅 عرب دقت کنند، اما در پس آینه، چهرهای از زن رعنایی را خواهند دید که توجه را به خود جلب میکند.
هوش مصنوعی: ستارگان مانند عود در شب میدرخشند و با شعلهور شدن، زیبایی خود را نمایان میسازند. نسیم ملایمی از آنجا میگذرد و این صحنه زیبا را میبیند.
هوش مصنوعی: صبح وقتی که دندانها را میشوییم، بویی شبیه بوی عود سوخته از آنها به مشام میرسد و دیگران این بوی مطهر را از دندانهایمان حس میکنند.
هوش مصنوعی: صبح را با لباس سادهٔ احرام میپوشند تا آسمان را آمادهٔ دیدار کعبه ببینند.
هوش مصنوعی: دوستان نزدیک مانند پوشش صبحگاهی، جمال کعبه را بر دوش خود در میآورند و آسمان را با لباسی سبز مشاهده میکنند.
هوش مصنوعی: به خودی خود، آسمان نیز مانند پارچهای زیبا و گرانقیمت میتواند مظهر زیبایی و جلال باشد. زمانی که صبح میرسد، این زیبایی مانند علم (پرچم) برپا میشود و همگان آن را مشاهده میکنند.
هوش مصنوعی: در سپیدهدم، از دل و جان نداهایی برمیخیزد و اشکهای شبنم از چشمان میچکد تا دل، زنگارها را کنار بگذارد و بتواند زیبایی چهره را ببیند.
هوش مصنوعی: آینه با بخار و دما تغییر میکند، اما این آینه را ببین که چطور در میان بخار و دمای سرد، صاف و زلال باقی مانده است.
هوش مصنوعی: از نالهی افرادی که پاک و عارف هستند، دیوانگی را از بین میبرند و روح خود را به سوی صبحگاهی معنوی رهنمون میشوند؛ زیرا آنها نمیتوانند یاری را ببینند.
هوش مصنوعی: اگر آن جام را که به شکل مه و به رنگ زینتهای آسمان است بشکنند، آن زمان که در دست همه، تسبیح ثریا دیده میشود، چه سودی دارد؟
هوش مصنوعی: ستارهها همچون دانههای تسبیح به دنبال یکدیگر میآیند، چرا که شعلهای از دلشان برای دیدن آسمان بالا روشن شده است.
هوش مصنوعی: خوب، ستارههای آسمان که مانند دانههای تسبیح هستند، از صدای مؤذن لرزان و پریشان میشوند، زیرا آنها خود را جدا شده از یکدیگر میبینند.
هوش مصنوعی: در زمان خوشی و زیبایی، صبحگاهان بیدار شو و مانند شیر، ردا و لباس احرام را با شوق و طراوت بپوش. مسیحا را ببین که در این حالت چقدر زیبا و با روح است.
هوش مصنوعی: نه، عاشقان نه از صبح و نه از شب آزادند، چرا که دلشان قادر است از هر چیزی که دو رنگی دارد، با صبر و استقامت عبور کنند.
هوش مصنوعی: صبح و شب، گل با چهره زیبا و رنگی شبیه عطر به دنیا میآید. اما مردان به این زیبایی شکوفا نیستند و زنان به این رنگ و حالت روی میآورند.
هوش مصنوعی: صبح صادق ناچار بر تن دنیا چادر سبز درد میپوشاند، تا رسوایی و زشتی را به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به توصیف و تشبیه زیبایی شناسی زندگی و زمان میپردازد. او به رنگهای تیره و روشن اشاره میکند و میگوید زندگی مانند یک تخته شطرنج است که در آن دو نیروی قدرتمند به رقابت مشغولاند. این رقابت، نماد چالشها و مشکلاتی است که در طول روز و شب با آنها روبرو میشویم، و این نکته را به تصویر میکشد که دهر (زمان) همچون یک میدان نبرد است که در آن با انتخابها و تصمیمات خود به بازی زندگی پرداخته و در نهایت باید به سود یا زیان این رقابتها پی ببریم.
هوش مصنوعی: زندگی مانند یک بازی شطرنج است که در آن حساب و کتاب دقیق اهمیت زیادی دارد؛ اگرچه برخی ممکن است به دنبال پایان یافتن ماجرا باشند، اما حقیقت این است که همه چیز در ظاهر به گونهای دیگر به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: کیست که در این ظرف شیشهای آسمان خاک بریزد، در حالی که درون آن آتش و زهر را برایمان ببینند؟
هوش مصنوعی: نیازی به نگران بودن از اشتباهات نیست، زیرا وقتی به درون نگاه میکنند، همه چیز در نهایت خاک و زحمت است که در ظرف زیبا مشاهده میشود.
هوش مصنوعی: افراد خوار و زبون که در زمین به خاک و ذلت افتادهاند، به آسمان نگاه میکنند و ذلت خود را میبینند. در این وضعیت، بهتر است نه درباره آنها صحبت کنیم و نه چیزی بگوییم تا خودشان متوجه حالشان شوند.
هوش مصنوعی: بیایید از چرخ فلک و روزگار بگذریم و در کعبه بایستیم، چرا که این دو (فلک و دهر) نیز در کعبه به ما احترام خواهند گذاشت و ما را خواهند دید.
هوش مصنوعی: ما در خاک و زمین وادی سپران هستیم که به خاطر گرما و رطوبت چشمهای پرآبشان، همواره شعلهور است و سقاها میتوانند آن را ببینند.
هوش مصنوعی: ما باید به حقیقت و عمق داستانی برویم که در آن، از دریا و برکهای چون برکه سینا آگاه شویم.
هوش مصنوعی: در بیابان، دریا و ساحل آن، مانند بارانی که از حبابهای یک قبه نقرهای میریزد، زندگی و نشاط را مشاهده میکنند.
هوش مصنوعی: افرادی که از خفاجه عبور میکنند، در مسیر کمک به دیگران قرار میگیرند و کسانی که از عرینه میگذرند، در کنار چاه احساس همیاری و همدلی را تجربه میکنند.
هوش مصنوعی: گاهی که گرما مثل جهنم به اوج میرسد و باد داغ و سوزان میوزد، بوی خوشی مثل بوی حور بهشتی احساس میشود.
هوش مصنوعی: خورشید مانند قرص گزیدهای از ریوند میشود و بخاطر محبتش، داغی جگرها را تحمل میکند، وقتی گرما را احساس میکنند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی میپردازد که در آن مصداقی از عالم عرفان و ارتباط با حقیقت را مشاهده میکنیم. به تصویر کشیده شده است که وقتی نیکوکاران و پیروان حقیقت، نفس خود را در معرض سرمای عشق و صفا قرار میدهند، چه تغییرات شگفتانگیزی در وجود آنها به وجود میآید. در واقع، اشاره به تبدیل و دگرگونی روحی دارد که از اثرات تبادل روحانی میان مریدان و معلم خویش ناشی میشود.
هوش مصنوعی: دانش و توانایی ویژهای که فرماندهی دارد در میان لشکر حاج چتر شام وجود دارد، به گونهای که از برکات آن، زیبایی و درخشش ماه شبافروز دیده میشود.
هوش مصنوعی: ماه درخشان بر روی پرچم و دستار، و زیر نور آفتاب شب را به زیبایی تزیین کردهاند تا عمداً نظرها را جلب کند.
هوش مصنوعی: دختر پادشاه بر سر تاجی زرین دارد و زنگولههایی که به گیسویش آویزان شده، به طور کامل دیده میشوند.
هوش مصنوعی: از شراب در خیمهای به بلندای آسمان و به خاطر سکههای طلایی که در بالای هر آسمان دیده میشود، ستارهای درخشان را میبینند.
هوش مصنوعی: روشمندان واقعی در مسیر زندگی با چالشها و خطراتی مواجه هستند، اما در نهایت به مکانی امن و مقدس میرسند که در آن زیباییهای عالی را میبینند.
هوش مصنوعی: هر شب غم به امید روزی شاداب و خوش گذشته میشود. مانند داستان یوسف که در شب یلدا به چاه افتاد و در نهایت به روزی روشن و خوشحالکننده دست یافت.
هوش مصنوعی: انسانها برای رسیدن به خوشبختی و آرامش، گاهی باید با چالشها و سختیها مقابله کنند. در حقیقت، در لحظات سخت و تلخ، معانی عمیقتری از زندگی و تجربههای جدید را درک میکنند که به آنها کمک میکند تا نور و امید را در تاریکیها پیدا کنند.
هوش مصنوعی: از روی پل آتش عبور میکنند که به آن اثیر گفته میشود، سپس به دشت آسمان میرسند و مناظر زیبا را تماشا میکنند.
هوش مصنوعی: افرادی که از مشکلات و موانع کوچک عبور میکنند، به حقیقت و زیباییهای بزرگ زندگی خواهند رسید و در نتیجه، نعمتهای بهشتی را تجربه خواهند کرد.
هوش مصنوعی: بهشت به همه راه میدهد، اما در این مسیر، تنها خارها وجود دارد. پس افرادی که در دنیای پر از مشکلات زندگی میکنند، باید به گلزار آرزوها نگاه کنند.
هوش مصنوعی: آتش جهنم تمام راهها را فراگرفته و در میان بیابان، تنها خارزار را میتوان دید.
هوش مصنوعی: افرادی که در مسیر راه با مشکلات و تلخیها روبرو میشوند، در نهایت به منبع اصلی و شیرینی زندگی میرسند و تجربههای خوب و خوشایند را به دست میآورند.
هوش مصنوعی: آب را میتوان به ابر تشبیه کرد، زیرا از ابر به سرزمینهای شور و نمکزار فرات (رودخانهای نمکی) میریزد. همچنین، گرمای خورشید را میتوان بهسانی توصیف کرد که از آن میوههای نارس (غوره) بهوجود میآید.
هوش مصنوعی: در دل و باغ آرزو، کعبهای وجود دارد که در آن شوری و تلخی ما دیده میشود و دیگران سرمستی و شادابی را میبینند.
هوش مصنوعی: هر کاری که الان انجام دهی، ثمره و نتیجهاش را در آینده خواهی دید. اگر در اینجا تلاش کنی، آن تلاش در آینده به بار مینشیند و نتیجهاش را خواهی گرفت.
هوش مصنوعی: اگر در راه نیکی دلی بد داشته باشی، چه میتوانی کرد؟ زیرا کسانی که از نیکی در طلبند، حتی با کاستیها و ناتوانیهای خود، همواره به خوبی دیده میشوند.
هوش مصنوعی: تشنگانی که از جان سیراب میشوند، وقتی نسبت به عشق احساس پرستی و شوق کنند، مانند دریا سرمست و خوشحال به نظر میرسند و در دل آنها نیز عمق و وسعتی از شادی حضوردارد.
هوش مصنوعی: شیطان که صدای کوس (بوق خوشصدا) را از منطقه مقدس محرم میشنود، مانند پارچه ابریشم، از ترس به خود میلرزد.
هوش مصنوعی: فلک و زمین، هر کدام نمادهایی از آسمان و زمین هستند که در اینجا به شکل حیوانات نمایان شدهاند. در این بیت، سخن از این است که آسمان و زمین همراه با نعمتها و موهبتهایشان، آمادهاند تا به من تقدیم شوند و خود را برای قربانی کردن آماده کردهاند. به نوعی میتوان گفت که در زمان خاصی، همه چیز آماده است تا به من برسد.
هوش مصنوعی: وقتی که اشتباهاتی پیش میآید، مانند خرگوشی که به راه خود ادامه میدهد، دلیران به تنهایی به مسیر خود میروند تا کعبه را از دور ببینند.
هوش مصنوعی: آسمان بالای کعبه مانند پرندههایی است که در امنیت و آرامش پرواز میکنند، به طوری که هر کسی به خاطر امنیتش، به کعبه توجه میکند.
هوش مصنوعی: آسمان به رنگ آبیاش شبیه به کبوتر است و مانند کبوتر بر در کعبه معلق بمان. به زیباییهای آن نگریست.
هوش مصنوعی: این کبوتر که نمیتواند از کنار کعبه به پرواز درآید، پروازش نه به سوی آسمان که به سمت زمین دیده میشود.
هوش مصنوعی: سایهای که بر کعبه میافتد نشانهای از شکاف و جدایی است و در واقع الهامبخش نگریستن به کعبه و درک عمیقتر آن محسوب میشود.
هوش مصنوعی: روز و شب را که به خاطر عشق او و سرزمین روم میآورند، پیش خانم عرب، گوهر و لعل را مشاهده میکنند.
هوش مصنوعی: دختری با زلفهای سیاه و زیبا که رنگ چهرهاش تیره است و دارای خالی بر صورتش است، به قدری دلربا است که وقتی ترکها او را میبینند، به یاد زیباییها و خصوصیات اروپایی میافتند.
هوش مصنوعی: افرادی که در جستجوی حقیقت و زیبایی هستند، حتی از جزئیات کوچک و ظریف زندگی نیز میتوانند نشانههایی از کمال و معبود را مشاهده کنند. آنها میتوانند با دقت به زوایای مختلف، جلوهای از روحانیّت و معنای عمیق را در چیزهای ساده بیابند.
هوش مصنوعی: عاشقان جان خود را فدای آن خال و آن حلقهٔ مو میکنند؛ چرا که آنها در چهرهی زیبای زیتونی، معشوق را مشاهده میکنند.
هوش مصنوعی: عاشق به زیباییها و جذابیتهای معشوقی دل بسته است که مانند آسمان پر از تلاطم و هیجان به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: تو پرسیدی چرا آن حلقهٔ موهایت به سفیدی شیر است، در حالی که بر اثر خال سیاه عطر مانند عطر سارا به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: کعبه قدیمی مکان جالبی برای عشق است، بنابراین عجیب نیست که بر روی آن، موهای خاکستری و نشانههای جوانی را ببینند.
هوش مصنوعی: حلقههای قدیمی مو ممکن است رنگ خود را عوض کنند، اما لبخند یا خال روی صورت هنوز همان رنگ و شکل را دارد و به همین دلیل برای دیگران قابل تشخیص و زیباست.
هوش مصنوعی: عاشقان وقتی به حلقهٔ موهای محبوبشان دست یابند، در حالی که به عشق خود مشغولند، زیبایی و عظمت مسجد اقصی را مشاهده میکنند.
هوش مصنوعی: افرادی که بر روی آن سنگ سیاه خاک میپاشند، به هنگام بوسیدن آن، در عمق وجود آن سنگ، نوری را میبینند که برآمده از جوهر آن است.
هوش مصنوعی: در لحظه وداع، با وجود سختیها و تاریکیها، عشق و زیبایی را میتوان در دل حوادث ناگوار دید. مثل اینکه در پس سنگهای سیاه، یک بوسه به یادگار میزنیم و از چشمهٔ زندگی و امید، نور و روشنی را میبینیم.
هوش مصنوعی: اگر در مکه اهل آسمان و نور را ببینند، در مدینه هم قدرت و عظمت را خواهند دید.
هوش مصنوعی: افراد معمولی و فرودست، که در اثر گرما و بادهای سوزان دچار درد و رنج شدهاند، در حضور بزرگمردان میتوانند طعم زندگی و آرامش را بچشند.
هوش مصنوعی: مصطفی (پیامبر اسلام) با بزرگواری و کرم خود، نظر همهی مردم را به خود جلب کرده است، به گونهای که حتی مگسها هم نمیتوانند به او نزدیک شوند و بزرگی او فراتر از تصور است.
هوش مصنوعی: عیسی از آسمان فرود میآید و ادریس از بهشت میآید، زیرا این دو نفر از مقام و جایگاه بلند خود به تماشای پایه و اساس وجود پیامبر طاها (حضرت محمد) خواهند پرداخت.
هوش مصنوعی: افرادی که در کنار سفره نعمتهای او هستند، نباید در مورد کسانی که از این زندگی مادی غفلت میکنند، صحبت کنند.
هوش مصنوعی: زعفران رنگ زیبایی به سر سگ میدهد، اما صورت سگ مانند مگس است. یعنی آنهایی که فقط ظاهر را میبینند، نمیتوانند پی به واقعیت ببرند.
هوش مصنوعی: عقل حیران و سرگردان شده است و از نور و معنای محمد (ص) بهرهمند میشود، مانند کوه طور که از نور تجلی الهی شکسته و متلاشی شده است.
هوش مصنوعی: عقل و جان مانند دو حرف "ی" و "س" در دروازهای خوابیدهاند و بدن مانند نانی است که وقتی از قلم دورش کنی، مردم آن را میبینند.
هوش مصنوعی: او از گفتار روزهداران در عید مینالد و میخواهد که به اندازهای که آدم و حوا زکات میدادند، به او هم داده شود.
هوش مصنوعی: شجاعان و قهرمانان به قلمرو او مانند سگانی بیاراده هستند، زیرا همه این شیران تنها زمانی که خطر آتش را میبینند، به او کمک میکنند.
هوش مصنوعی: سرمهٔ چشم را از خاک شخصی به نام احمد بسازند تا بتوانند ملاقات و دیدار با خداوند بلندمرتبه را تجربه کنند.
هوش مصنوعی: حضرت او همان جهانی است که شب و روز در آن جریان دارد و مانند شاخ و برگی است که به زیبایی درختی را در یک باغ دلانگیز نشان میدهد.
هوش مصنوعی: خواستاران عدالت آنقدر از ظلم و ستم آسمان میترسند که تنها داد وستا را از آن مقام بلند که داوری عادل و ثروتمند است میطلبند.
هوش مصنوعی: من بنده خاقانی هستم و از درگاه رسول الله، زیرا بندگان در این مرتبهی عالی حرمت و مقام والایی را مشاهده میکنند.
هوش مصنوعی: خاک خوشبو و معطر که از درگاه پیامبر به دست آمده، مانند زرهی محکم و مقاوم بر بازو پوشیده شده است و اگر آن را ببینند، شگفتزده خواهند شد.
هوش مصنوعی: مصطفی در برابر حسان که شاعر عجم است، مدح و ستایش را در پیش سیمرغی که حکایتگر سخن طوطیوار است، میخوانند و به تماشا مینشینند.
هوش مصنوعی: هر چند که شاعران عجم در هر مکانی مورد استقبال قرار میگیرند، اما بهتر است که جایگاه واقعی آنها در سرزمین عرب باشد.
هوش مصنوعی: هرچند میتوان در نفت سیاه و تار، چهرهای را مشاهده کرد، اما زیباتر این است که زیبایی را در آینهی صاف و شفاف ببینند.
هوش مصنوعی: انسانها توانمندیهای خود را از نیرویی میگیرند که به مرتبههای بالاتری از وجود و کمال مربوط میشود و نه از روحی که در زندگی روزمره یا محیطهایی محدود مانند تبت و یغما دیده میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر میآورد که در شروان چه مصیبتها و مشکلاتی را تجربه کرده است، بهطوری که حتی موجودات کوچک مانند پشه و مگس نیز بدیها را از او مشاهده کردهاند.
هوش مصنوعی: به دلیل دشمنیها و مشکلاتی که اطراف ما وجود دارد، مردم برای حفظ روابط و انس با یکدیگر به شدت تلاش میکنند و در صدد جلوگیری از آسیبهای ناشی از این دشمنان هستند.
هوش مصنوعی: موسی برای صفورا آتش را روشن میکند و آن شبان نیز کارهای خود را به خاطر صفورا انجام میدهد.
هوش مصنوعی: دل را به فریبها و نیرنگهای دنیا خوش نمیکنند تا زمانی که دنیا مانند دلش رنگ و بویی زشت و ناخوشایند بگیرد.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند غم خود را با خرما از دل دیگران بردارد، زیرا غصه به عمق دل چنان رسوخ کرده که مانند استخوان در آن جا گرفته است.
هوش مصنوعی: سخن او به قدری زیبا و حیرتانگیز است که اگر مردم بیگانه هم آن را بشنوند یا ببینند، به وجد میآیند.
هوش مصنوعی: وقتی به رشته الهی و ایمان به خداوند چنگ میزنی، در ابتدا همه میبینند که خداوند برای ما کافی است و در پایان نیز این را تجربه خواهند کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روشنان آینهٔ دل چو مصفا بینند
روی دلدار در آن آینه پیدا بینند
از پس آینه دزدیده به رویش نگرند
جان فشانند بر او کان رخ زیبا بینند
چون بدیدند جمالش دل خود را پس از آن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.